اینها هم که باز مهمل هستند. وجود چه معنایی در اینجا دارد؟ هویت است یا وجود مادیست؟ اگر وجودِ مادیست که کسی مدعی نابودیاش نشده است، چرا که براساس قانون پایستگی ماده، ماده از بین نمیرود، تنها دگرگون میشود. اگر هویت است، پس اگر از بین نمیرود چه میشود؟ کجا میرود؟ آنچه مشاهده میشود این است که هرآنکس که مرده، اثری از شخصِ او باقی نمانده، یعنی منِ داریوش که امروز مردم، فردا شما دیگر هیچ اثری از من نخواهید دید(نشان شاید، اثر ولی هرگز). وقتی من نتوانم اثری از خود بر جهان بیرون بیافرینم، پس همانا نیستم. اکنون شما میگویید خیر، تو هستی خودت خبر نداری! خب چطور؟ کجا؟ این شما هستید که باید اثبات کنید نه اینکه من اثبات کنم که اگر مُردم، مُردم. شما باید بگویید که چرا اگر من مُردم، در واقع نمُردهام؟
مشکلی نیست، کنون به من نشان دهید که ادعای شما چه اصالتی بیش از آنچه که من ادعا کردم دارد جز اینکه کسانِ بیشتری بر آن پافشاری میکنند دارد؟ محمد هم زمانی که در عربستان اسلام را تبلیغ میکرد، کسانِ بس پرشمارتری ادعا میکردند همانا خدای راستین لات و متا و عزا هستند، چه شد که ایشان ادعای اکثریت را نپذیرفتند. هماکنون هم کسانِ بس فراوانی در هند میگوین خدای ما کیر است. چرا حرفِ آنان دروغ است و حرف شما راست؟

















































پاسخ با گفتآورد