آخه ماری به مرسو میگفت میخواهم با تو ازدواج بکنم، من را دوست داری؟
مرسو میگفت: نه ندارم، میخواهی ازدواج بکنی خب بکن! فرقی ندارد.
اوه! فارسی عربیزه! :) میبینم که داری به جنبش ما میپیوندی!
بله، واقعا آثار هدایت حس بدی به آدم میدهد. خیلی حس بدی دارد...! مثلا
تشبیهات و توصیفات هدایت از طبیعت (باران، آفتاب و ...) به شدت تیره و غمآلود است:
«باران دور او تار تنیده بود، او میان تارهای نازک شده خیس بود و دانههای باران مثل جانورهای لزجی بود که این تارها را میگرفتند و پایین میامدند.
"شریف" مانند یک سایهی سرگردان در کوچههای خلوت و نمناک زیر باران میگذشت و دور میشد...»
---
هیچکجا هدایت طبیعت را زیبا نمیبیند؛ برعکس، سرتاسر طبیعت موهوم و
تلخ و زننده است. دانههای باران بر خلاف عرف ادبی جانورهای لزج و کریهی
هستند که از جان آدمی پایین میجهند. من عاشق این توصیفتش هستم! :))
نهیلیسم عریان و مرگ آلود!