• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش نتیجه های نگرسنجی ها: از کدام فیلسوف بیشتر الهام گرفته اید؟

    رأی دهندگان
    16. شما نمی توانید در این نگرسنجی رای دهید.
    • سقراط

      2 12.50%
    • ارسطو

      0 0%
    • رنه دکارت

      1 6.25%
    • بندیکت اسپینوزا

      1 6.25%
    • جان لاک

      0 0%
    • دیوید هیوم

      4 25.00%
    • ایمانویل کانت

      2 12.50%
    • فردریش نیچه

      4 25.00%
    • ژان پل سارتر

      0 0%
    • برو گمشو بابا؛ فلسفه چیه؟ برین بهش بره!

      2 12.50%
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 103

    جُستار: کدام فیلسوف؟ نگر شما چیست؟

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      اووم مسئله یخورده پیچیدست،زندگی به خاطر وضعیتی که بوجود میاره ارزشمنده و خب البته اینجا مسئله انسان روشنفکر نیست،مسئله انسان هست،هر انسانی.
      در فسلفه آبزورد این وضعیت انسانی مشترک هست که روش پافشاری میشه،اینکه همه ما در برابر مرگ، در برابر ابدیت و در برابر جهان آسیب پذیریم،جهان فاقد فهم هست ولی ما دارای فهم هستیم و این وضعیت آبزورده،مردن فایده ای نداره چون این معادله رو حل نمیکنه،نه انسان تغییر میکنه و نه جهان.

      آه البته زندگی دردآور هست،گاهی هم مسخره هست و غم انگیز ولی در عوض مقداری آزادی موجوده که در این جهنم انسان امپراطوری خودش رو برپا کنه(منظورم حکومت نیست،منظورم اهدافو علایق شخصیه)
      من از این زاویه تمایل دارم که به فلسفه آبزورد بپردازم!‌ از زاویه دید فردی نقاد و پرسش گر که زندگی را در شکل روزمره آن غم انگیز و مسخره درمی یابد! چطور برای این فرد، صرفا "زندگی کردن" ارزشمند
      می باشد؟
      هنگامی هم که انسان در جهان بی معنا، خودش برای زندگی و جهان معنایی بیافریند؛ "مرگ" هم می تواند برای او معنا و یا هدف باشد.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      من از این زاویه تمایل دارم که به فلسفه آبزورد بپردازم!‌ از زاویه دید فردی نقاد و پرسش گر که زندگی را در شکل روزمره آن غم انگیز و مسخره درمی یابد! چطور برای این فرد، صرفا "زندگی کردن" ارزشمند
      می باشد؟
      هنگامی هم که انسان در جهان بی معنا، خودش برای زندگی و جهان معنایی بیافریند؛ "مرگ" هم می تواند برای او معنا و یا هدف باشد.
      هم باهات موافقم و هم مخالف،مثلا کسی که خودسوزی میکنه برای یک هدف سیاسی،از دید آبزورد این مرگ مشکلی نداره(چون مرگ در راستای هدفی هست که میشه براش زندگی کرد،برای خلاصی از آبزورد نیست).ولی مثلا کسی که خودکشی میکنه چون "از زندگی به تنگ اومده،از این موقعیت و از این جهان خسته شده"این نوع مرگ چون هیچ کمکی به حل مسئله تقابل جهان و انسان نمیکنه،این نوع مرگ فرار هست.

      بنابراین خود مرگ به تنهایی نمیتونه هدف باشه مگر اینکه در راستای هدفی دیگه باشه،احتمالا هنوز هم مخالفی بنابراین دوست دارم بدونم در چه مدلی مرگیک هدف یا معنا میتونه باشه؟
      ویرایش از سوی undead_knight : 11-28-2013 در ساعت 05:06 AM
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    4. #3
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      هم باهات موافقم و هم مخالف،مثلا کسی که خودسوزی میکنه برای یک هدف سیاسی،از دید آبزورد این مرگ مشکلی نداره(چون مرگ در راستای هدفی هست که میشه براش زندگی کرد،برای خلاصی از آبزورد نیست).ولی مثلا کسی که خودکشی میکنه چون "از زندگی به تنگ اومده،از این موقعیت و از این جهان خسته شده"این نوع مرگ چون هیچ کمکی به حل مسئله تقابل جهان و انسان نمیکنه،این نوع مرگ فرار هست.

      بنابراین خود مرگ به تنهایی نمیتونه هدف باشه مگر اینکه در راستای هدفی دیگه باشه،احتمالا هنوز هم مخالفی بنابراین دوست دارم بدونم در چه مدلی مرگیک هدف یا معنا میتونه باشه؟
      پرسش اصلی را پاسخ ندادید:
      چطور برای این فرد، صرفا "زندگی کردن" ارزشمند می باشد؟
      اساس نقد من به زاویه پرداختن شما به موضوع می باشد. آنجاییکه به باور من مکتب فلسفی مناسب، باید کاملا از دید انسان به جهان بنگرد، نه اینکه اساس آن فلسفه تقابل میان شعور انسان با جهان بدون شعور باشد.
      برای درک بهتر سخنم:
      ما به واسطه خود آگاهی،خرد و هوش خود، تقابل میان شعور انسان با جهان بی معنا و بی هدف را در می یابیم و همچنان ما برای خود در جهانی که خودمان در می یابیم؛ معنا و هدفی تعیین می کنیم. با این دیدگاه در هر دو حالتی که مثال زدید،تفاوتی در اساس با یکدیگر ندارند و در هر دو " خودکشی" هدفمند و با معنا بوده است.
      زیرا کسی هم که به خاطر خستگی از زندگی و یا پوچ گرایی خودکشی می کند؛ همچنان هدفی برای خود داشته و به آن اقدام کرده است.
      به این معنی که ما به زندگی ادامه دهیم(آنچه شما آن را در آبزوردیسم ارزش خواندید) و یا خود کشی کنیم، در هر دو صورت در جبر هستی گرفتار بوده ایم.
      و در هر حال جهان را به واسطه وجود خود ادراک می نماییم.

      من این نگاه فلسفی را از آبزوردیسمی که شما تاکنون ارایه داده اید، بنیادگرایانه تر و کامل تر می دانم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    5. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013),undead_knight (11-28-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. فرامسونری و جوامع مخفی‌
      از سوی Theodor Herzl در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 29
      واپسین پیک: 02-09-2014, 01:27 AM
    2. مسابقه نمایارِ برتر ماه -دور سوم (رای‌گیری)
      از سوی Dariush در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 125
      واپسین پیک: 07-01-2013, 12:11 PM
    3. مسابقه نمایارِ برتر ماه -دور سوم (نام‌نویسی)
      از سوی Dariush در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 51
      واپسین پیک: 06-21-2013, 03:05 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •