این را قبول کرده و مفروض گرفتیم.
سوال دقیقا همین جاستتنها جاندار —> جاندار ِ پیچیده رخمیدهد.
وقتی بی جان جاندار شد طبق فرگشت قوه پیچیده شدن را دارد؛ شما قبول دارید که هم کنون زمین استعداد به فعلیت رساندن این قوه را دارد
لذا به طور مثال اگر ریشه انسان به ماهی برگردد ما باید هر روز شاهد خارج شدن انسانی از دریا به عنوان حلقه نهایی آنچه ما اکنون به عنوان انسان می شناسیم باشیم و قبل از آن در دریا باید ماهیانی که در حال انسان شدن هستند نیز به وفور، آن هم در شکل های اولیه تا پیچیده آن قابل مشاهده باشد.
یکبار اشاره کردم موضوع بسیار مهمتر و حیاتی تر از آن است که با شاید و اما و اگر سر و ته آن را بند بیاوریم.در همان سامههایِ نخستینی هم گفتیم, شاید چندبار فرگشت بیجان —> جاندار رخداده باشد, ولی از آنجاییکه سامهها یکسان
بودهاند, پس فرگشت کمابیش یکسانی هم رخداده و گرایندیِ اینکه دو فرگشتِ نامبرده به دو گونه از هومن همسان برسند به 0 نزدیک است.
یعنی منظورتان این است که بومیان آمریکا، استرالیا، نژاد زرد، سرخ، سیاه، سفید و .... به صورت جداگانه فرگشت را از تک سلولی شروع کرده اند؟هر آینه از دیدگاهی دیگر, همهیِ هومنان زندهیِ امروز برای خودشان یک گونهیِ جداگانه میباشند که تنها همسانی بس بالایی با دیگر هومنان دارند.
این گفته علمی است یا صرف فرضیه و دیدگاه است؟








































پاسخ با گفتآورد