بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
?~!
با من سخن میگویید؟ من کی گفتم نوکار میشود کارِ نو؟! گویا هپرا میبافید!
اگر انواعِ سبک شعرگویی را یک مجموعه در نظر آوریم، آنگاه میتوان آن را به دستهها و زیرمجموعههای مختلفی تقسیم کرد. هرکدام از این زیردستهها، یک یا چندویژگی شعر را دارا هستند و تعدادی دیگر را دارا نیستند. ادبیات به دوگونه تقسیم میشود : نثر و نظم. اکنون آنچه موجب تمایز بین نثر و شعر نو و شعر سپید میشود چیست؟
باز هم در هپروت سیر میکنید. من نه گفتم که شعر نو همان شعر است(اصلا مگر کسی همچین چیزی گفته تاکنون!) و نه گفتم تنها همانند چامه است. بلکه گفتم شعر نو خودش نوعی شعر است! این هم به چند دلیل است و نخستینِ آن این است که شعر نو خود از شر کلاسیک مشتق شده است، یعنی همان شعر کلاسیک را تنها قافیه و چند چیز دیگرش را شُل کردهاند، شعر نو بدست آمده. دوم اینکه شعر نو از شاعرانی که خود زمانی شعر کلاسیک میگفتهاند (همچون نیما و بهار)برآمده. بغیر چند ویژگی، شعر نو در تمامِ دیگرِ ویژگیهایی که تاکنون چندبار بدانها اشاره کردهام، با شعر کلاسیک مشترک است. پس چه شد؟ شعر نو خودش گونهای از شعر است. گمان کنم در نهایت این جستار به صفحه صدم رسیده باشد و من هنوز در تلاش برای فهماندنِ همین چیز ساده به شما باشم.
خب نظراتِ من همینجا مکتوب هستند و خوانندهای با اندکی هوش آنها را درمییابد و همانطور که پیشتر هم گفتم من تعریفی از شعر دارم که شما آنرا نمیپذیرید (تعریف اسماعیل خوئی) و نظر دیگری در مورد شعر دارید، چون هیچ معیاری برای سنجش درستی این دو تعریف نداریم، پس ادامهی این بحث بیهوده بنظر میرسد و من هم حوصلهی این گونه بحث کردنها را ندارم و ادامه نخواهم داد. خوش باشید.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Alice(12-03-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)