...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
Russell (11-12-2013)
درود و با پوزش برای تاخیر در پاسخ
منظور من نگرش پویا به اخلاق، شروع با شک و بچالش طلبیدن تعریف رایج و مدعیان دانش اخلاق، پژوهش اخلاق از طریق سلبی، Via Negativa
و بیان اینکه رسیدن به جامعه ی عادلانه روندی پایان ناپذیر است و پرداختن به آن ارزشمند، البته این یک نگاه است به "سقراط" که لزوما تاریخی نیست و البته همراه است با فراموش کردن سعی او در تبیین اخلاق در جاهای دیگر !!
آیرونی و دیالکتیک سقراطی هم منظور من معنای رایج آنها باشد که بگمانم محل پرسش همان بخش ابتدایی بوده.اگر لازم است برداشت من از آنها را هم بگشایم.
سپاس، با کمک دوستانی چون شما من هم امیدوارم
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Rationalist (12-01-2013),sonixax (12-01-2013)
به نگرتان سقراط ، نظام اخلاقی خاصی را در فلسفه اش داشته است؟ اگر پاسختان مثبت است؛ به مهر توضیح دهید و بن مایه های لازم را نیز در این راستا ذکر کنید. البته منظورم بن مایه های
تاریخی نیست؛ منظورم بن مایه های فلسفی می باشد.
مایلم دقیق تر بدانم که برداشتتان از "دیالکتیک" سقراط چه می باشد و کاربرد آن را چگونه در می یابید؟
سقراط یکی از شگفت آور ترین فیلسوفانی است که من پرسش های مهندی نسبت به فلسفه و زندگی او در ذهن دارم! امروز در کتابی می خواندم که چطور دیوژن او را به تمسخر گرفته و فلسفه را در گدایی و ژنده پوشی درمی یافته .
سپاس، با کمک دوستانی چون شما من هم امیدوارم![]()
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
من قضاوت مستقیم دراینباره را برای خودم زود میبینم، ولی در فلسفه اخلاق میدانم یک "سنت سقراطی" داریم که برای من جالب است مخصوصا پس از مدتها گیج خوردن پیرامون فایده گرایی. روش آن بدین شکل است که با نقد و برسی باورهای رایج اخلاقی و تقابل آنها سعی در پیدا کردن باورهای اخلاقی درست و البته توضیح باورهای نادرست دارد:
As in the other cases we must set out the appearances, and first of all go through the puzzles
(aporiai). In this way we must prove the common beliefs about these ways of being affected—ideally,
all the common beliefs, but if not all, most of them, and the most important. For if the
objections are solved, and the common beliefs are left, it will be an adequate proof
Nicomachean Ethics
تا آنجا که میدانم مهمترین مشخصه آن پذیرفتن عواقب گفتگوست است و در میان گذاشتن "روش زیستن" از هر دو طرف است (مهمترین تفاوت آن با مناظره ی معمولی) .پیرامون دریافتن کاربرد هم متوجه نشدن منظورت چیست، بگمانم هر کسی از جمله من در دیالکت برای دانش اندوزی درگیر شده، ولی دیالکت سقراطی باشد گمان نمیکنم تابحال به دقت و درستی در آن درگیر شده باشم، البته برایم جالب است و اگر در این باره راهنمایی و رونشنگری هایی را که در نظرت هست بیان کنی ممنون میشوم. دوست دارم چالش آنرا تجربه کنم و روش درست بکار بستن آنرا دریابم.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Rationalist (12-02-2013),sonixax (12-02-2013)
معیار آن برای شناسایی ارزش های اخلاقی "درست" از نادرست چیست؟
آنچه من از دیالکتیک سقراطی در چند کتاب پیرامون او دریافته ام چنین بوده که فلسفه اش را بی محابا در خیابان با مردم به پیش می برده به گونه ای که در یک بحث، ابتدا خود را چنین موضعی ابراز می داشته که هیچ نمی داند و سپس از طرف گفتگو می خواسته به تعریف و تبیین باورش بپردازد؛ اما پس از ابراز نظر طرف مقابل، به شکلی شگفت آور به نقد و بررسی دیدگاه او می پرداخت و در بیشتر موارد دیدگاه طرف مقابل را اساسا به چالش می کشید،رد می کرد و سپس فلسفه خودش را تبیین می نمود.
البته او بسیار ماهرانه این روش را به کار می بست و طرف گفتگوی خودش را با پرسش هایی هدفمند و زنجیره وار در چارچوب آنچه قصد داشت پیرامون به چالش کشیدن استدلال وی به انجام رساند؛ قرار می داد و اجازه نمی داد که طرف گفتگو با مغلطه کاری از بحث خارج شود.
اما شما چه طور در دیالکتیک به دانش اندوزی می پردازید؟(قسمت سبز رنگ)
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
Russell (12-03-2013)
تا آنجا که من فهمیدم این رویکرد بجای اینکه بدنبال یک "معیار" باشد بر روش استوار است تا از میان "باورهای عام اخلاقی" به "باورهای اخلاقی بنیادین" دست یابد.
دیالکتیک با توجه به استفاده ی آن و تاریخش معنای مختلفی پیدا کرده، من آنرا صرف کسب دانش از طریق گفتگو در نظر گرفتم، کل دانشی که از طریق مشارکت فعال در گفتگو حاصل میشود مانند هرآنچه من از فعالیت در فرومی مانند اینجا آموخته ام، مفهومیست گنگ که بیش از هر چیز حس افزایش دانشی که پس از آن به من دست میدهد پشتوانه ی علاقه است ولی جزئیات و چگونگی آنرا نمیدانم؛ و سپاس از توضیحت، من هم از آنچه که پیرامون سقراط خوانده بودم کمابیش چنین چیزی دریافته بودم و مخصوصا Irony و بخش رد کردن دیدگاه حریف برای من گیرایی داشت تا بخش تبیینی آن، البته این خودش احتمالا به عمق افکار سقراط برمیگردد و ناآگاهی من و البته به گرایش من به شکاکیت در اخلاقی.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
sonixax (12-03-2013)
چه طور می شود بدون "معیار" بخواهیم باورهای اخلاقی درست و بنیادین را نمایان سازیم؟ آیا سقراط ارزش های اخلاقی بنیادین را بدیهی می دانسته و در پی نمایاندن آنها بوده است؟
به هر روی، در این صورت نیز با هر روشی، پیشبرد فلسفه اخلاقی با معیار انجام می شود.
آیا موافق هستید که هدف اساسی برای گفتگو باید آموختن و یا به نقد گذاشتن باور خودمان باشد؟ نه اثبات باور خود بر دیگری؟
اگر در این باره مطالب بیشتری می دانی، لطفا مرا هم آگاه کن.
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)