مزدک گرامی به قول خودتان هوش کنید هیچکدام این نوحه ها هرگز توجیحی برای جنایات استالین و آن رذالتها نمیشوند. در آن لینکی قبلا گذاشتم گوری یافته شده که ۱۱۰۰ نفر در آن تیرباران شده و دست جمعی دفن شده بودند و تمام اینها سال ۱۹۳۷-۱۹۳۸ رخ داده است. زمانیکه جنگی در میان نبوده. اینکار مشخصا یکی از جنایتهای پرشما دیگر استالین است که صرفا در جهت ارعاب و وحشت انجام شده است وگرنه مخفیانه و به آن شکلی غیرانسانی و رذیلانه شهروندانش را نمیکشت. تصویر زیر میدانید مربوط به چیست :
در اینجا نخست وزیر تبعیدی لهستان به استالین لیستی از آفیسرهایی که در زمان اشغال لهستان توسط شوروی اعدام شده بودند و ناپدید بودند را میدهد و از او میخواهد که در مورد سرنوشت اینها توضیح دهد. استالین همه اینها را بیشرمانه و با دروغگویی تکذیب میکند. اما در سال ۱۹۹۲ یلتسین حکم اعدام آن آفیسرها را با امضای خود استالین رو میکند :
پس از آنکه لهستان را میان خود و هیتلر تقسیم کرد مرتکب چنین جنایتهای جنگی کثیفی نیز شد. در مورد این چیزها سخن بسیار است اما این شما بودید که از روز نخست خود را مدافع سیستم استالینی-کمونیستی معرفی کردید و گفتید ایرادها و اشکالات عمو استالین را ما باید خودمان کمونیستها در میان خود حل کنیم و اجازه ندهیم که دیگران پررو شوند:)))
پیرامون پیمان او با هیتلر هم سخن زیاد است و گمانه دیگر و قوی تر این است که او میخواست که نخست آلمان اروپا را بگیرد سپس او با شکست دادن آلمان کل اروپا را تصرف کند. پس ما نمیتوانیم اینجا با قطعیت بگوییم هدف او از این پیمان با هیتلر چه بوده. دیگر آنکه نگهداشت کشور از تازش بیگانگان تنها هنر او نبوده و همین حکومت تزاری که پیاپی آن را میکوبید سالها پیش از استالین, روسیه را از دست ناپلیون با آن همه قدرت و لشکر نجات داد.
بنابراین به جای این نوحه هایی که شبیه به داستانهای رشادتها و دلاوری ها و عدالت خواهی های آخوندها از علی و حسن و حسین است اینها را برایمان توجیه کنید.
این سفسطه را هم که دوستتان اسمش را خوب میداند.بیهوده نیست که
هم اکنون هم او در نگرسنجی ها میان مردم روس ، در جایگاه یکی از
پسندیده ترین رهبران تاریخی روسیه جای دارد.
این هم سفسطه ای دیگر (اگر گفتید اسمش چیست؟) البته ما به ادبیات کمونیستی آشنا هستیم و به خوبی میدانیم که در این ادبیات تنها چریکها و وفداییان و آنها که در جنگ و نبرد بوده اند حق سخن گفتن و اظهار نظر دارند و شاید سخنشان پذیرفته شود و آنانکه در خانه خود نشسته اند بهتر است خفه خون بگیرند.پس میبینید که سخن
گفتن از دور و داوری از ایستار اینده به ایستار گذشته، در زمانی که به پر قو خو
گرفته, و بزرگترین نبرد زندگی مان زدن تخته کلید و چس ناله در اینترنت است,
نارواست، بویژه اینکه کار پروپاگاندیست های سرمایه و پیروزمندانی باشد
که تاریخ را بسود خود از نو مینویسند !![]()