سفسطه ی پهلوان پنبه. من کجا گفتم چون میل به آزادی طبیعیست پس پذیرفتنی است؟ من حتا نگفتم: چون x آنگاه y.
در تمام این فاروم بگردید میبینید که چیزی که من گفتم این بوده که چون چنین چیزی وجود داره یا باید پذیرفته و کنترل بشه یا با چماغ شما سرکوب بشه. دلیلی برای سرکوبیش هم نیست. تاریخ نشان داده که با پذیرفتنش بهتر میشه زندگی کرد. پس بهتره کنترل بشه (این را هم گفتم که به وسیله قوانین باید کنترل بشه) تا اینکه سرکوب بشه.
شما هم انگار دست چپ و راستتون رو گم کردید. بحث اینجاست که داشتن آزادی رو با جنگیدن برای آزادی قاطی کردید شما. وقتی آزادی برای این گونه وجود داشته، چرا باید برای بدست آوردنش بجنگه؟
اون جنگ و دریدن که شما میگید خودش نشانه ی اینه نئاندرتال اصولن آزاد بوده! چیزی به نام دولت و قانون و پلیس برای سرکوب آزادیش وجود نداشته و بنابر این هر تصمیمی میتونسته بگیره برای خودش. چیزی که این آزادیها رو کم، کنترل یا حذف میکنه سیستم دولته. پس میبینید که وقتی هنوز از خواب بیدار نشدید نباید پابرهنه بپرید وسط.