ولی خب، باید پذیرفت که مردان بچه باز بسیاربسیار بیشتر از زنان بچه باز هستند.
من هم دوست دارم که اگر بچه ام در هواپیما یا اتوبوس در راه است، یک زن
در کنارش نشسته باشد تا یک مرد. من خودم یادم است که در ایران، هتا زمان
شاه، بیشتر سینما ها جای بچه باز ها و کونمرزان بود و خود من که تازه جوان
هم بودم میترسیدم بروم این سینماها تا چه رسد به بچه. در اتوبوس و تاکسی
هم هتا خود راننده ها، اگر بچه ای در سندلی جلو مینشست، به بهانه ی دنده
عوض کردن، هی دستشان را به تن و پای آنها می مالیدند یا دیگر سرنشینان
اتوبود و تاکسی و .. دستکمی نداشتند و بیشتر دست درازی های جنسی را
همین تاکسی رانان و اینها میکردند که گاه هم هتّا میبردند و در بیابان پس
از تبهکاری جنسی، آن پسر یا دختر را می کشتند. بدترین نمونه اش در آن
زمان کسی بنام "اصغر قاتل" بود. هم اکنون هم اگر نیوه هارا بخوانیم، میبینیم
که اگر یک دختری از خانه گریخته باشد یا گم شده باشد یا یک پسر جوانی،
تا به خانه اش برسد یا نرسد، بارها از او کژبهره ی جنسی میبرند و هتّا در
نهاد های دولتی ، مانند خانه ی دختران فراری کرج هم چند سال پیش شنیدیم
که آخوند سرپرست آنجا، به همه یکی یکی تجاوز کرده و سپس دستیارانش
این کار را دنبال میکردند! در اروپا هم هتّا بیشتر بچه بازها میکوشند که در
کودکستان ها و دبستان های آغازین ، در کمپ های سرگرمی کودکان و نوجوانان،
در آمزشگاه های کلیسایی برای پسران، در استخر های شنا و .. کار کنند تا
بتوانند به آسانی " برخورد فرهنگی"!! با این بچه ها داشته باشند. بر این
پایه بد نیست که گروهی از پیشه ها که کنترل کمتری میتوان کرد، بیشتر به زنان
سپرده شود که از روی سرشت زادی خود گرایشی به بچه بازی ندارند.
•