• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 1754

    جُستار: کافه دومگو

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      اصولا بقای فرد برای ژن ها فقط تا زمانی مهم هست که به تولید مثل بیانجامه ولی ما انسان ها هویتی مستقل از زن هامون داریم، ما وجود خودمون رو سمبولیزه میکنیم،ممکنه یک نفر بقای خودش رو در بقای دین(مثلا اسلام)، در بقای یک ایدولوژی(مثلا مارکسیسم) ،یک ایده(مثلا آزادی) یا بقای ژن هاش بدونه ولی اینجا در واقع"شخص" از بین میره و سمبول ها هستند که باقی میمونند.

      بنابراین ژن ها ذاتا برای ما مهم نیستند.ما تعیین میکنیم که ژن ها برای ما مهم هستند یا نه.
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. #2
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    3. 3 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (10-28-2013),Nevermore (10-28-2013),sonixax (10-28-2013)

    4. #3
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      نه دوست گرامی، کار مهادین[1] ما در این جهان، گسارش[2] انرژی و افزایش آنتروپی هست.
      ژن ها تنها میخواهند که این روند بر جای بماند و برای همین بودن خود شما در تراز[3]
      یکم، و زاد و زای شما در تراز دوم ارزشمندی ژنتیک هست. بز زبان دیگر، اگر کارکرد
      ژنها و مم ها ( در جانوران فرهنگی) به زنده ماندن شما تا مرگ از پیری[4] بینجامد، یک
      کامیابی بزرگ برای ژن ها بدست آمده است، چون توانسته اند ۸۰ سال انرژی بگسارند[5]
      و اگر شما توانستید زاد و زای هم بکنید، ژنها دومین کامیابی را هم بدست آورده اند و
      آنهم اینکه گسارش انرژی را در نمونه ی دوم از جانور، تا دستکم ٢۵ سال دیگر پس از
      شما گارانتی نموده اند ( اگر هر زادمان[6] را ٢۵ سال در نگر بیاوریم) . بر این پایه، سخن
      شما ١۰۰% درست نیست و اگر خود شما هم خوب و خوش و دیر زندگی کنید، بازهم
      ژن ها به آماجی[7] از آماجهای خود رسیده اند. از سوی دیگر استخر ژنتیک و روند فرگشت[8]
      هم "میداند" که شاید برخی از نمونه های فراورده[9] از ژن، نتوانند زاد و زای داشته باشند
      و برای همین روی چند برگ بازی، سرمایه گذاری کرده است که اگر شما نتوانستید،
      دستکم دیگری بتواند. از این گذشته, ژنها گاه ، نمونه هایی را هم نه برای زاد و زای،
      بساکه برای پدافند[10], جنگ و یا کار پدید میاورند، برای نمونه در زنبور ها ، شهبانو شان
      میزاید و دیگر ها به کارگری و یا جنگ و پدافند سر گرمند. در میان آدمها هم کهرمانان[11]،
      سربازان جوان و جانبازان، که بیشتر ناکام و بی زادو زای در نبرد ها میمیرند، همان،
      جنگاورانی هستند که ژنها برای پدافند از زاینده ها و دیگر نمونه های همان جانور
      پدید میاورند. پس میبینیم که برای ژنها بایسته[12] نیست که همه ی نمونه های دارای ژن،
      زاد و زای هم بکنند، بساکه اگر به زادو زای دیگران و به زنده ماندن دیگران هم یاری
      کنند، بخشی از آماج ژنتیک را بجای اورده اند.
      نقش ژن ها در افزایش آنتروپی و یاآماج آنها هر چه باشد؛ هنگامی که اکنون می توان به عنوان
      "موجودی اندیشمند" ، آگاهانه و ارادی از جبر ژن ها رهایی یافت و از خواسته های آنها
      تخطی نمود؛ اکنون پایبندی به فرگشت و آماج های آن؛ چگونه معنا و ارزشی برای ما پیدا می کند؟
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    5. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      iranbanoo (10-30-2013),Mehrbod (11-01-2013)

    6. #4
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ویرایش از سوی Alice : 10-31-2013 در ساعت 12:18 PM

    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      مزدك بامداد (10-31-2013)

    8. #5
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی آلیس نمایش پست ها
      چه آماجی[1] می‌تواند برای هومنی[2] باشد؟! هیچ.
      تنها آماجی که آدمی دارد خوشی بردن از زندگی و رسیدن به تراز[3] انرژی پایدار مغزی‌ست که بدست
      سیستم پادافره[4] و افره مغزی از راه هورمون‌ها منش[5] و رفتار شما را کنترل می‌کند. هرکسی هم که
      در زندگی بدو بدو می‌کند و می‌خواهد همسر خوب بیابد یا پول و جایگاه بالاتری فراهم سازد، تنها
      برای رسیدن به خوشی و زندگی بهتر است که چیزی جز تراوش چندین هورمون از غده‌های درون‌ریز
      و ... نیست. فرزان[6] خیام در این باره می‌فرماید :

      گاوی‌ست بـر آسمان قرین پـروین
      گاوی‌ست دگر[7] نهفته[8] در زیر زمین
      گـر بینائی چشم حقیقت بـگشا
      زیر و زبر دو گـاو مشتی خر بـیـن*

      * در آسمان، نزدیک خوشه‌ی پروین گاوی است. آن گاور همان صورت فلکی "ثور" به چم[9] گاو نرینه
      می‌باشد. چامه‌سُرا نماره[10] دارد به باورهای خرافی مردم پیرامون[11] گاو بودن این چهره‌ی آسمانی.
      یک گاو دیگر در زیر زمین نهفته است که به باور برخی باستانیان زمین روی شاخ‌های آن استوار
      شده است و اگر گاو بلزرد زمین بهم می‌خورد. ولی اگر روشن‌بین و راستین‌نگر هستی، چشمت را
      باز کن و میان این دوگاو یک مشت خر ببین؛ در تکاپوی معنای زندگی نباش و از جست‌وجوی بیهوده[12]
      هم دست بکش! چرا؟ برای اینکه معنای راستین زندگی در یک "پیاله شراب" و هر دم خوشی برگرفتن
      از زندگانی است و هرچیز دیگری جز آن، هیچ بر هیچ است:

      دنـیـا دیدی و هـر چه دیـدی هیـچ است
      وآن نیز که گفتی و شنیدی هیـچ است
      سرتا سر آفـاق کــه دویدی هیـچ است،
      وآن نیز کــه در خانه خزیدی هیـچ است

      پس ما اینجا هستیم که می‌گساری[13] کنیم و خوشی ببریم. آیا می‌توانید آماج[1] دیگری جز این نشان دهید؟!
      هرکس که در زندگی دنبال کار و بار تحصیل و عشق‌بازی و ... است، آماج دیگری جز "خوشی بردن" دارد؟!
      نه و نه، دم را دریابیم و تا می‌توانیم از زندگی بهره و خوشی بگیریم که این یگانه[14] آماج هستی است!

      آنجاییکه با دقت و تمرکز به نقد دیدگاه های دیگران می پردازم؛
      اگر کسی به من رکیک ترین فحش ها را بدهد؛ خم به ابرو نمی آورم.
      ولی هنگامی که کسی با کم دقتی و عدم خردورزی کافی؛ به من پاسخ می دهد؛
      کار وی را توهین تلقی کرده و بر آشفته و خشمگین می شوم!

      پیش تر نگاشته بودم که:
      و آخر اینکه برای همه ی موجودات زنده ۱ چه آگاه و چه ناآگاه؛ بازه ای کلی و اساسی به نام "دوری از رنج و خوشی بردن" چگونه زیستنشان را معنا می دهد
      واضح است که گونه ی انسان هم شامل آن اصل کلی می شود.

      اما نمی دانم چرا درک تفاوت میان خوشی بردن در مسیر و محدوده فرگشت با خوشی بردن در بستر خردگرایی
      که آن را پیش تر بیان نموده ام؛ برایتان مشکل است!
      تاجایی که در فهم اندیشه ی خیام حکیم در هنر۱ راستین او به بیراهه رفته اید و چنین پنداشته اید که
      باید در زندگی صرفا در پی لذت های دم دستی و کوتاه شده به هورمون های غریزی بود.

      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ
      ۱. اگر معنای "هنر" را خوشی گذرا در یک دم از شنیدن ترانه ای پاپ؛ و یا گیتار بدست گرفتن جهت
      نواختن آکادمیک ساز در مهمانی ها ندانیم؛ شاید بتوان هنر را آرام کننده روح آدمی در بستر حقیقت و حتی
      موثر تر از "دانش" در معنا بخشیدن به زندگی دانست. به قول شوپنهاور مایوس، هنر آنچنان تسکین دهنده روح است؛ که آدمی را از غم و تنهایی رهایی می بخشد.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    9. #6
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (11-01-2013),مزدك بامداد (10-31-2013)

    11. #7
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی آلیس نمایش پست ها
      خب؟!
      ببینید، خیام در جوانی زندگی تلخی داشته و در جُست‌وجوی معنای زندگی بوده است و این تلخی را
      همواره با می‌گساری[1] درمان می‌کرد:

      امروز که نوبت به جوانی من است
      می نوشم از آن که کامرانی من است
      عیبم نکنید گرچه تلخ است، خوش است،
      تلخ است چراکه زندگانی من است

      ولی در این چامه‌های[2] تلخ و هیچگرایانه، همواره به "خوشی بردن" از دمادم زندگی پافشاری[3] می‌کرده است!
      چراکه دیرتر پی می‌برد پیمانه‌ی زندگانی اندک است و باید در این زمان اندک، بیشترین بهره را ببریم و پی
      بردن به رازهای آسمانی، زمانی که ما به خاک می‌رویم و ریزگان[4] تن ما پراکنده می‌شوند و «هیچ» می‌شویم،
      چه سودی دارد؟

      تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم؟؟؟!
      چون من رفتم، جهان چه محدث چه قدیم.
      خیام نیز به سان بسیاری از مشاهیر؛ در گرو مصادره به نفع مکاتب فکری گوناگون بوده است.
      از صوفیان و عارفان گرفته تا شهوت پرستان و باده پرستان؛ هر یک به گمان خود و جهت کسب اعتبار
      برای اندیشه شان؛ خواسته اند خیام را نیز هم مسلک خود بدانند و برخی تا آنجا پیش رفته اند که در آثار وی نیز به تحریف پرداخته اند.
      در این بین؛ شاید در بازشناسی عمر خیام به اندیشه ها و باورهای متناقض و اعجاب آوری برخورد کنیم که
      شاید تشخیص اینکه به راستی کدام رباعی متعلق به خیام راستین بوده؛ مشکل باشد.
      اما اکنون من چنین می پرسم که فلان رباعی چه از خیام باشد و چه نباشد؛ آیا ما همچون بسیاری از فرومایگان گذشته؛ در پی کسب اعتبار برای مسلک فکری خود با فرنام خیام هستیم؟ یا آنکه با خردِ ناب و اندیشه ای مستقل، جدا از سخنگو؛ به نقد خودِ سخن می پردازیم؟!
      نمی دانم شما چگونه از خیام تنها "می" و "خوشی" و "نیستی" را دریافته اید؛ ولی شک دارم بتوانید در دفاع و تبیین اندیشه خودتان؛ چه با نام خیام و چه بدون نام او؛ در برابر من، به کامیابی برسید!

      تا آنجا که من از خیام شناسان دریافته ام؛ باورمندم که در فهم اندیشه ی خیام؛ می بایست به دوران و شرایط اجتماعی او نگریست. آنجا که بسیاری از رباعیات وی در بیان هنرمندانه ی اندیشه های فلسفی اش به سخره کردن باورهای دینی و تبیین اندیشه ی مادی اش بوده است.
      کسی که فیلسوف، ریاضی دان،شاعر و ستاره شناس بوده؛ در دین و تاریخ دانش فراوان داشته و
      آنچنان ریاضیدان برجسته ای بوده که در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس و ابداع نظریه‌ای درباره ی نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس، ابداع نظریهٔ هندسی معادلات درجهٔ سوم، تدوین تقویم جلالی و بسیاری دیگر خوش درخشیده است.
      همچنین او کتاب ها و رساله های فراوانی به رشته تحریر درآورده که در زمینه هایی چون طب،مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و ... می باشند.
      پس آن خیامی که شما می فهمید؛ اگر زندگی را صرفا در شراب و شهوت و خوشی در همان دم می دیده؛ دایم الخمر و شهوت پرستی بوده که به قول صادق هدایت ۱؛ هرگز نمی توانسته به فلسفه،ریاضیات و دانش بپردازد. ولی به هر روی، خیام راستین چه آنکسی باشد که شما در می یابید و چه آن فیلسوف و دانشمندی که من در می یابم؛ دگرسانی ای در تفکر نقادانه ام به سخن او وجود نخواهد داشت!



      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ
      ۱. ترانه های خیام،صادق هدایت، ۱۳۱۳
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (11-02-2013)

    13. #8
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی آلیس نمایش پست ها
      شما در جریان هستید من از روی گرفتاریهایی که برایم پیش آمده‌اند بسیار کم به این سخنگاه میایم و زمان
      ندارم همه‌ی گفتگوهای شما با دیگران را بخوانم! فردید[5] شما از خوشی گرفتن در بستر خردورزی این است که
      از بند رانه‌های[6] زیست‌شناختی رها باشید و خوشی بگیرید؟!
      ................................!!!!!!!!
      اگر مایل بودید:
      هر گاه فرصت داشتید؛ با دقت در نوشتارهای پیشینم، چه در این انجمن و چه خارج از اینجا که پیش تر نگاشته ام خردورزی نمایید؛ و اگر ابهام و یا نقدی فراتر از آنچه تاکنون بیان داشته اید؛ به نگرتان رسید؛ مطرح نمایید.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •