هر کنشی برای اینکه انجامیده به شمار رود نیاز به خوشنودسازی (satisfaction) یک شُماری سامه (condition, terms) دارد.
برای نمونه کُنش «خوابیدن» زمانی انجامیده است که یکی سامههایِ زیر دستکم آنجا خوشنود شده باشد:
از دست رفتن خودآگاهی (یا کاهش آن)
رویابینی (بهتر و بیشتر از daydreaming)
...
در اعدام هم سامهیِ مهادین نیست/عدم شدن بزهکار است, زمانیکه این سامه برآورده نشد, پس کُنش هم بدرستی انجام نپذیرفته.
پس آنجا یک objective دارید, یک شماری سامه و یک راه برای ارزیابی انجام شدگی/نشدگی آنها.
در زندانی کردن و بخشایش دادن هم objectiveای ورتنده داریم, یعنی به آن پروانه میدهیم با بازارزیابی در آینده براه یک objective
دیگر بازنویسی شود (گاهی هم این پروانه را نمیدهند و زندانی هر اندازه b.n. خوشرفتاری کند تخفیف و بخشایش نمیگیرد).
پارسیگر