ویرایش از سوی Mehrbod : 10-21-2013 در ساعت 08:45 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-21-2013)
مگه چه اشکالی داشت که سرمایه داری از کمونیسم هم ایده گرفت و یکسری از ساختارهای اون رو در خودش وارد کرد؟
این نشون میده سرمایه داری بقدر کافی قابلیت انعطاف و تطبیق رو داشته و قادر به دیدن ضعف و نقص خودش بوده.
اما کمونیسم چی؟
کمونیسم براش ممکنه میذاره که بعضی از ایده ها و ساختارهای نظام سرمایه داری رو قبول و پیاده سازی کنه در درون خودش؟ نمونه هاش؟
sonixax (10-22-2013)
البته این حرف درستی نیست، سرمایهداری یکسری تضادهای درونی دارد که بطور مداوم آنرا به بحرانهای فصلی میاندازد. برای برونرفت از این شرایطی به نظر نمیرسد که این دستگاه قادر به انعطاف خود باشد، دست بالا میتواند دورهی بحران را با دخالت وسیع دولتی و فقیر/نابود شدن میلیونها نفر پشت سر بگذارد تا شاخص سود دوباره مثبت بشود و رشد اقتصادی از نو بالا بگیرد، تا بحران بعدی. برای مثال به دخالت دولت آمریکا در نجات دادن ابرشرکتهای آمریکایی طی بحران اخیر بنگرید که دقیقا چنین مدلی را پیروی میکرد. اگر بنا به دخالت دستگاه چاپ اسکناس(دولت)نبود و منطق سرمایهداری، یعنی «بکش و کشته بشو» به حکومت ادامه میداد، یعنی دولت اجازه میداد این ابرشرکتهای چند ده میلیارد دلاری به دلیل اشتباهات محاسباتی خودشان سقوط بکنند، تردیدی نداشته باشید که کل سیستم اقتصادی نیز به همراه آنها به زیر کشیده میشد.
مشکل بر سر دشواری نیست، بر سر راهحل است.
زنده باد زندگی!
Nevermore (10-22-2013),Philo (10-23-2013),sonixax (10-22-2013),مزدك بامداد (10-22-2013)
خب همین که میگی نشون میده اون قانون بکش یا کشته شو نیست، یعنی مطلق و فقط همین نیست.
دولت اجازه نداد. عقل داشت، کارشناس اقتصاد داشت، متفکر داشت، قابلیت انعطاف و تغییر موقتی داشت، ...
بالاخره اون فروپاشی فاجعه بار جلوش گرفته شد و پیش نیامد. که اینم تصادفی نبود.
فکر نمیکنم هیچوقت هم چنین نظامهایی اجازه بدن به همین راحتی چنین اتفاقی بیفته.
حالا مشکل از دید شما در کجاست؟
چنین نظامی که بطور هوشمند شرایط بحرانی و استثنایی رو هم میتونه مدیریت کنه، نمیشه اون رو ناپایدار و تصادفی دونست (حداقل نه اونقدری که شما ادعا میکنید).
sonixax (10-22-2013)
ببینید قوانین بازی چنین است:
سیستم کمونیستی >
انعطافپذیری سیاسی : اندک
انعطافپذیری اقتصادی: اندک
انعطاف پذیری فرهنگی: زیاد
سیستم کاپیتالیستی >
انعطافپذیری سیاسی: زیاد
انعطافپذیری اقتصادی: اندک
انعطافپذیری فرهنگی: زیاد/اندک
راهحلی که در بحران اخیر برای جلوگیری از فروپاشی کامل نظام پیش گرفته شد درمان بیماری نیست، بلکه تزریق مورفین به بدن بیمار است برای جلوگیری از درد کشیدن بیشتر آن. به احتمال بسیار قوی، ما همه هنوز در حال مُردن هستیم، اما دیگر حسش نمیکنیم، یا کمتر آنرا حس میکنیم. از آن مهمتر، این راهحل یک چارهی تماما سیاسی و در تضاد با تمام قواعد سرمایهداری بود، نه یک چارهاندیشی اقتصادی.
میزان جوابگویی آنهم یکسره وابسته است به میزان آسیبی که به سیستم وارد آمده، که دائم درحال افزایش و انبساط خواهد بود زیرا هرچه میزان ثروتی در گردش بیشتر بشود، سقوط شدیدتر خواهد شد(قانون جاذبه). پس از عبور از این بحران مقطعی، ما احتمالا دوباره شاهد یکی دو دهه رشد مداوم خواهیم بود که اینبار ثروت موجود در شریانهای سیستم را حتی بسیار بیشتر خواهد کرد و در پیرو آن، ریسکهایی که برای افزایش حداکثری این ثروت برگرفته میشوند را دیوانهوار تر، و در پی همهی اینها، سقوط را بسیار شدیدتر از آنچه دولت بتواند از طریق مازاد دسترنج قشر متوسط(مالیات)، اقتصاد، یا اقشار پائین جامعه را نجات بدهد و از رسیدن آسیب به جاهایی که میتوانند کُل ماشین را به خاطر بیاندازند جلوگیری بکند.
اینرا هم فراموش نکنید که در این راهحل همچنان میلیونها انسان کار و خانه و زندگی خود را از دست دادهاند، همهی آنچه داشتند بدلیل قمار بازی فلان مدیرعامل و بهمان بورسباز برباد رفت و یک نفر قادر بود زندگی و آیندهی میلیونها انسان را با یک تصمیم اشتباه به خطر بیاندازد. بگویید چنین وضعیتی چگونه میتواند اخلاقی باشد؟
زنده باد زندگی!
Nevermore (10-22-2013),Russell (10-22-2013),sonixax (10-22-2013),undead_knight (10-23-2013)
اینا که گفتی ادعای شماست.
دلیل و سند و اثبات بقدر کافی روشن و محکمی که روش اجتماع باشه وجود داره؟
آیا همهء کارشناسان، همهء اندیشمندان، همهء اقتصاددانان و جامعه شناسان، ...، یا اکثریت، یا حداقل بخش عمده از اونها، با نظر شما موافق هستند؟
اگر این سیستم اینقدر مطمئنا ناپایداره و چنین سرنوشتی داره، پس باید همه بدونن و ازش صحبت کنن و براش فکری بکنن. بهرحال هم که بقول شما در نهایت فروپاشیده میشه، پس زیاد نیازی به کار خاصی نیست چون از همین طریق زودتر به پایان میرسه و ناگزیر از تغییری چیزی درش هستن.
sonixax (10-22-2013)
دو سوم ایدئولوژیهای اقتصادی، سیاسی، جامعه شناختی و احزاب سیاسی موجود را غیرقابل فعالیت عمومی میکند زیرا یک شبه میشوند طرفدار بهرهکشی. در یک نظام کمونیستی «حزب کاپیتالیست ایرانپرستان نوین» نمیتوانیم داشته باشیم، یا در قدرت مشارکت بدهیم، در یک سیستم لیبرال دموکرات اما «حزب کمونیست» و سوسیالیست میتوانیم داشته باشیم و گاهی حتی در قدرت هم مشارکت داشتهاند.
بله در آنهم بسیار اندک است و مثلا نمیتواند به وقت بروز بحرانی که پیشتر از آن صحبت کردیم(بحران توقف رشد اقتصادی)یک مدل «کمی سرمایهدارانه» را اتخاذ بکند و درپی هرگونه حرکتی به سمت مدل آلترناتیو توازن سیستم برهم میخورد. انعطافپذیری توان چرخیدن تحت یک الگوی از پیش مشخص که نیست، توانایی فراتر رفتن از آن در صورت لزوم است.
خیر خودبخود فرونمیپاشد، زیرا به فقیرتر و فقیرتر و فقیرتر شدن مردم میانجامد و در واقع برای سیستم مهم نیست که روزی دهها هزار نفر نیز از گرسنگی بمیرند(در آفریقا رخ میدهد). اینست که شما تا سیستم را ساقط نکنید سرپا میماند زیرا خط صفر مطلقی برای آن متصور نیست، به قول معروف : اوضاع از اینهم خیلی بدتر میتوند بشود و بالاتر از سیاهی هزاران رنگ هست که هنوز خبر ندارید!
اقتصاددانان تا جایی که من میدانم پیرامون تضادهای سرمایهداری اتفاق نظر دارند اما راهکارهای گوناگونی برای مقابله با آن ارائه میدهند، مثلا طرفداران مکتب شیکاگو حداکثری کردن رقابت را راه چاره میدانند، به نحوی که باعث کاهش دائم قیمتها بشود و از این طریق قدرت خرید کارگر را افزایش بدهد. کینزیها طرفدار دخالت دولت برای سیاستگذاری در مقیاس کلان هستند و معتقدند میتوان با خطکشیهای دقیق از بروز بحرانهای فصلی سرمایهداری که بدلیل تلاش سرمایهدار برای حداکثری کردن سود پدید میآید را گرفت. و ... ولی هیچکدام از این راهکارها درست بنظر نمیرسند، کینزیها مسئول بحرانهای دههی شصت معرفی میشوند و بحران فراگیر آمریکا با وجود تاثیرپذیری وسیع دولت آن کشور از میلتون فریدمن و ایدههای او پدید آمد.
زنده باد زندگی!
folaani (10-23-2013),Parastesh (10-22-2013),sonixax (10-22-2013),undead_knight (10-23-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-22-2013),مزدك بامداد (10-22-2013)
باز هم که زدید به صحرای کربلا؟
لطفا از فراز ابرها تشریف بیارید روی زمین.
دولت درستکار دیگر چیست؟
دولت فقط یک سیستم است.
دولت هم پیوسته به فکر منافع خود است و اگر شهروندان پیوسته بخاطر کاستی ها به دولت فشار نیاورند به چشم بر هم زدنی سعی میکند با اصلاح قوانین, منافعش را بیشتر کند و اگر کسی مانعش نشود مثل صدام حسین و رفقای کمونیستی تان در شوروی و کره شمالی آن قوانین را به مستراح افکنده و برای همیشه خود را از شر منتقد و انتظارات مردم راحت کند.
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
kourosh_bikhoda (10-29-2013),Parastesh (11-04-2013),sonixax (10-29-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)