بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
طرفدار که لغت مناسبی نیست و من فن و هوادار کسی نیستم، هر چه هست احترام و قدردانی و شیفتگی به شخصیت و دستاوردهایِ علمی و سبک فکری و... است که در مورد برتراند راسل است صورتی ذرهای از آن کم نمیشود.
اینکه شما میگویید هم حقیقتا برای من جالب است، دینداران دربارهیِ ملحدین و آنهایی که دشمن خود میپنداشتند بدلیل ضربهای که به باروهایشان زده بودند داستان زیاد ساختهاند ، از داستانگویی دربارهیِ دیود هیوم گرفته تا چارلز داروین و البته شیعیان برای انشتین.و البته در مورد راسل بعلت پیشرفت ارتیاطات و شفافیت کامل موضع و سخنان او چنین داستانی نبوده و این اول بار است که همچین چیزی میخوانم.
نقل است یکی از همین خداباوران کنار بستر ولتر نشسته بود و به او میگفت:شیطان را لعنت کن، شیطان را لعنت کن! ولتر هم در همان حال پاسخ داده بود:الان وقتی برای دشمن تراشی نیست !!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
من قصد دارم در اینکه باید توصیه ی مشهور "نبین که می گوید، ببین چه می گوید" را مطلقا رعایت کنیم، مناقشه کنم. این را نه برای سفسطه گران، بلکه برای علاقه مندان به کشف حقیقت می گویم.
خیلی مواقع نگاه کردن به اینکه چه کسی سخنی را می گوید می تواند شک شما را تقویت کند، درست است که هنگام گفتگو نباید به شخص و انگیزه های وی پرداخت، ولی می توان با تفکر درباره انگیزه ها به درستی یا نادرستی یک سخن احتمال معقولی داد، البته با در نظر داشتن اینکه در نهایت استدلال ها و شواهد و اسناد هستند که تعیین کننده نهایی اند.
از طرفی ما برای پرداختن به ادعاهای همگان زمان کافی نداریم، و از طرفی می دانیم حرف حساب را معمولا آدم هایی می زنند که به آدم حسابی بودن شهره اند. پس بهتر نیست وقتمان را برای بررسی ادعاهای علامه پشمک درباره راسل هدر ندهیم؟
البته برعکس اینه که نوشتید: نبین چی میگه، ببین کی میگه.
واقعیت اینه که این مثل بیشتر در بین بازاریان و صنوف رایج بوده و هنوزم هست. در بازار همین الانشم با یه تیکه کاغذ میلیون ها تومن سکه رو جابجا میکنند. برای اینکه همه چیز روی اعتماد بنا شده. بازاریان به هم اعتماد دارند و با یه رسید به اندازه یه برگ از روزشمار روی میزشون به هم چک و پول و جنس قرض میدند. بنابر این در این فضا بعید نیست این مثل کاربرد داشته باشه.
من یک بازاری رو میشناختم که اواخر دهه 70 شمسی رو آورد به واردات از کشور دوست و همسایه چین کمونیست. یکبار در این مراودات پولش رو خوردند و صدها میلیون تومن اون زمان رو از دست داد که بخش زیادیش پولی بود که از هم صنفی هاش در دست داشت. خلاصه از ترس آبرو زن و بچش رو اجاره نشین کرد ولی اجازه نداد سر رسید چک هاش برسه! طبیعیه که کسانی که ایشون رو میشناسند میگند چون حاجی تمدن گفته حتمن درسته.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
البته دوست گرامی فکر می کنم اصل این مثل همان جوری است که من گفتم، گویا در بازار آن را (به نظر من به طنز) وارونه به کار می برند. طلبه ها اینجوری میگنش: به "ما قال؟" بنگر نه به "من قال؟".
sonixax (10-16-2013)
فرض کنید که این حرف را زده باشد !
مادربزرگ من روزگاری خیلی سر حال و باهوش و ... بود !
امروزه به خاطر کهولت سن و بیماری آلزایمر پرت و پلا میگوید و رفتار درستی ندارد .
این دلیل میشود که سخنان درستش همگی مردود شوند ؟
تازه باز با فرض اینکه راسل با سلامت عقلی کامل این حرف رو زده باشه (که اگر زده باشه قطعن در اون زمان قاطی کرده بوده :دی) سخنان درست پیشترش ، همواره درست هستند مگر اینکه با استدلال و نه افسانه سرایی غلط بودنشان مشخص شود .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
یه نفر (10-16-2013)
مثال زیبا و به جایی بود..
افرادی هستند که به شخص اعتماد دارند.
مثلا پسر دایی ام. کاری نداره علی کریمی چی بگه. هنوز نگفته، تاییدش میکنه. اگر علی کریمی بگه من خرم! میگه به به. عجب خری.. اگه بگه من بهترینم، میگه به به. چه بهترینی!
توی اتاقش هم حدود 20 تا عکس با علی کریمی داره.. به شدت طرفدارش هست.
در عوض، یه نفر رو میشناسم دنبال حرف و صحبتی میگرده که به دلش بشینه. کاری نداره این حرف از دشمنش بوده یا دوستش.
بحث علمی نیستا. بحث فلسفی هست. قطعا اگر یک دانشمند بگه فلان ویروس برای بدن مضر نیست، همه تایید میکنن تا فلان راننده کامیون بگه..
ولی بحث فلسفی بنظر من سواد نمیخواد :-) بستگی به تجربیات زندگی و زاویه دید اشخاص بستگی داره..
نمیدونم توی رشته فلسفه چی یادشون میدن! :-)
اینکه یه نفر (مثلا دانشجوی دانشگاه آزاد واحد شاقول آباد) بگه خدا وجود نداره بنا به این دلایل، قطعا تاثیر پذیریش کمتره تا آلبرت انیشتین بگه خدا وجود نداره بنا به این دلایل..!
جفتشون دلایل مثل هم آوردنا. ولی چون انیشتین گفته، بیشتر قبول میکنیم!
حتی به استدلال های اون دانشجو هم فکر نمیکنیم :-)
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
sonixax (10-16-2013)
راسل بیشتر نظریه داده تا با منطق و علم صحبت کرده باشه! خودش به صراحت گفته من هرچی دلیل برای عدم وجود خدا بیاورم، باز دلیلی برای وجود خدا هست!
همونطور که مثال قوری چای رو زده، میتونست مثالی بزنه که خدا وجود داره. میتونست فرضیه و نظریه ای قوی تر ارائه بده که فرضیه های قبلیش رو نابود کنه. در این صورت اون حرف های قبلیش درست نمی بودند و شما می بایست از حرف های جدیدش پیروی کنید..
عایا باز طرفداریش می کردید؟
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
sonixax (10-16-2013)
یه نفر (10-17-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)