معجزه تعریف خاص خود را دارد و هر کجا تعریف محقق شود معجزه نیز محقق شده است.
چون موضوع جستار چیز دیگری بود اشاره به تعریف کامل معجزه نکردم؛اینطور باشد دیوید کاپرفیلد و کریس انجل خیلی بیشتر از ممد چوپان معجزه دارند !
اگر کاری غیر عادی انجام شود و صاحب آن کار مدعی نبوت باشد به این کار می گویند معجزه
اگر کاری غیر عادی انجام شود و صاجب آن کار مدعی نبوت نباشد به این کار می گویند کرامت
اگر کاری غیر عادی انجام شود و صاحب آن کار دکاندار و شومن باشد به این کار می گویند شعبده و تردستی.
من حکم به چنین قطعیتی نکردم تنها گفتم در این قسمت از کتاب تاریخ طبری این موضوع آمده؛ اگر منصف باشیم و استاندارد دو گانه جهت استفاده از متون تاریخی نداشته باشیم حداقل نتیجه این است که مختصر شکی در نادرست بودن مدعایمان ایجاد شود.شما از کجا با این قاطعیت سخنی از خبر داشتن ممد از غیب دارید ؟
شاید را کاشتیم سبز نشد !شاید قاتل توسط خود ممد عجیر شده باشد ! (پس محمد که میدانسته قرار است کسرا کشته شود خبر از مرگش داده)
شاید کسانی که خبر قتل کسرا به ممد رسانده از راه میانبر خود را به وی رسانده !
شاید قاتلین در راه استراحت کرده اند ولی حامل پیام این کار را نکرده !
و هزاران شاید دیگر !
به نظر می رسد شما از آن دسته از افرادی هستید که اگر ادعا کنید مرغ یک پا دارد تمام مرغ های عالم هم جلوی شما رژه بروند با طرح چند شاید و اما و اگر پای دوم آنها را زیر سوال خواهید برد.و همچنان که به شما نشان دادیم کماکان سخن ما مبنی بر عدم صحبت از معجزه در تاریخ به قوت سر جایش باقیست .
حدس و گمان و برداشت فرد A از آنچه فرد B انجام داده اسمش معجزه نیست .