بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
احتمالا شما با بسایری از مفاهیم آشنائی ندارید واینگونه به مسائل سطحی مینگرید برای اینکه بتوانید بطن نظام سرمایه را درست کنکاش کنید نیازاست به مفاهیم وکیفیت روابط آشنا شوید قضیه به این سادگی نیست
برای آشنائی با رابطه انسانها درنظام سرمایه داری مقدمتا نوشته زیر را مطالعه فرمائید تا بعدا بیشتر وبهتر گفتگو را پی بگیریم
استثمار در نظام سرمایهداری پنهان است یعنی نمود ظاهری و علنی ندارد. زیرا سرمایهدار با در اختیار داشتن مالکیت وسایل تولید، برای واداشتن فروشندهگان نیرویکار، به کار برای خود، استفاده میکند. مدت زمان کار روزانه فرد فروشنده نیرویکار، به دو بخش مساوی یا نامساوی تبدیل میگردد که یک بخش آن به کار لازم اختصاص دارد که کارگر در مقابل دستمزد دریافتی انجام میدهد و بخش باقی مانده کار روزانه، کار اضافی است که هیچ معادلی (پول یا کالا) از آن از طرف سرمایهدار، به او پرداخت نمیشود یعنی به صورت رایگان به دست میآورد. در نتیجه گرفتن کار اضافی دیگران بدون پرداخت مزد، استثمار پنهان است. و امری عادی تلقی میشود و خیلیها به سختی میتوانند این گونه استثمار را درک و یا به پذیرند.
به بیان دیگر سرمایهدار برای تمام روز (که ممکن است از نظر او روز کار بیش از 12 ساعت باشد) کارگر را به کار میگیرد و مبلغی که به عنوان دستمزد پرداخت میکند به حساب خودش برای 12 ساعت کار است، اما در حقیقت، معادل تقریبا" نصف مدت زمان کار روزانه (6 ساعت) است و پول 6 ساعت کار دیگر را به کارگر نمیدهد. به این ترتیب سرمایهدار مالک کار اضافی کارگر میگردد. استثمار از این لحاظ در نخستین وهله به قدرت اقتصادی سرمایهدار بستگی دارد، نه الزاما" و انحصارا" به زور و قدرت بازوان او. زیرا اجبار فیزیکی در کار نیست و کارگر برای گذران معاش روزانه، قانونا" آزاد است و موافقت او با کار برای سرمایهدار، ظاهرا" داوطلبانه است. بدینگونه استثمار در نظام سرمایهداری، پنهان، غیرعلنی و به صورت یک عرف و نرم اجتماعی به ظاهر عادلانه خود را نشان میدهد. از طرف سرمایهدار حتا منت هم بر کارگر گذاشته میشود که ما شما را مشغول کار کردهایم. نمیفهمند و یا میفهمند و خود را به نادانی میزنند، که ابزار و وسایل تولید بدون کارگر، آهنپارهای بیش نیست.
Mehrbod (10-16-2013),Philo (10-16-2013),sonixax (10-15-2013),مزدك بامداد (10-15-2013)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
بازهم مجبور شدم باتوجه به مفهوم گفتگوی شما این مفاهیم را کپی پست کنم تا بعد آن بتوانیم بهتر گفتگو کرده ونتیجه بگیریم وتکرار مکررات نکنیم
استثمار عریان: در جامعه بردهداری دو طبقه اصلی یعنی برده و صاحبان برده وجود داشت. برده مانند ابزار تولید خرید و فروش میشد و در واقع بردهدار مالک او بود و در تمام ساعت شبانه روز در اختیار صاحباش قرار داشت. تمام کار برده، کار اضافی و اجباری بود و فقط در قبال این بردهگی، غذایی بخور و نمیر از طرف بردهدار دریافت میکرد تا به تواند هم چنان به تولید کار اضافی ادامه دهد. در نظام بردهداری، استثمار عریان و آشکار، یک عرف و نرم اجتماعی بود. بقایای این نظام تا قرن نوزده در امریکا هم ادامه داشت.
استثمار نیمهعریان: (انتخاب اسم "استثمار نیمه عریان" از طرف وبلاگ آموختن است.) در نظام فئودالی، دیگر خبری از برده و بردهدار نیست بلکه به جای آنها دو طبقه جدید یعنی فئودال و رعیت یا سرف جای آن را میگیرد. در اینجا شیوه استثمار دچار تغییراتی میگردد به طوری که رعیت یا سرف قطعه یا قطعاتی از زمین فئودال به صورت اجاره در اختیار میگیرد و میتواند روی آن برای خودش کار کند. اما مجبور است که یک دوم یا یک سوم و حتا در مواردی دو سوم محصولات کشاورزی تولیدی خود را به فئودال به پردازد. علاوه بر این هر زمان که ارباب نیاز داشت، رعیت باید بیگاری که کاری اجباری و بدون مزد بود، انجام دهد. به عبارت دیگر مجموع کالاهای پرداختی رعیت به فئودال به اضافه بیگاری، مانند آن است که از 12 ساعت کار روزانه او، باید 6 ساعت از روز را بدون دریافت هیچ معادلی، برای فئودال کار اضافی انجام دهد و یا از شش روز در هفته 3 روز برای خود و 3 روز برای فئودال کار اضافی انجام دهد. استثمار در نظام فئودالی به صورت نیمه عریان(سه روز پنهان است، چون به ظاهر برای خودش کار میکند و سه روز بیگاری عریان) خود را نشان میدهد. استثمار پنهان: با آغاز انقلابهای بورژوایی در جهان، نظام فئودالی دچار اضمحلال شده و از بین میرود، طبقات جدیدی جای فئودال و رعیت را میگیرند. تاجران عصر فئودالی به سرمایهدار تبدیل شده و با خلع ید کردن از رعایا یا سرفها آنها را به کارگر، تبدیل کردند. یعنی به تدریج رعیت از مالکیت قطعه زمین کوچک و یا اجارهای خود معاف میگردد و تبدیل به فردی میگردد که مالک هیچ کالایی نیست به غیر از کالای نیروی کار که در بازوان و مغز خود دارد. او به اصطلاح آزاد میگردد و خورجیناش را بر دوش میگیرد و روستا را به طرف شهرها ترک میکند. او ناچار است برای به دست آوردن امرار معاش خود و خانواده، روانه بازار کار شود.
Philo (10-16-2013),sonixax (10-15-2013),مزدك بامداد (10-15-2013)
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
بازهم شما برای نقد این نظریه به خطا رفتید ...
دراینجا نگاه پوپولیستی به قضایا نیست ولزوما قرار نیست کسی درفلاکت مالی باشد ونظریات مارکس را درک کند زیرا نظریه وی شعار های توخالی نیست بلکه قوانین حاکم برجامعه را معین کرده است یک جامعه شناس برای شناخت عوارض جامعه به مانند جرم وجنایت وفقر وفساد ضرورت ندارد حتما دراین مسائل درگیر شده وسپس نظریه پردازی کند اندیشمندانی که به سوی این افکار مترقی جذب وقانع میشوند بخاطر اینکه نظریات مارکس منطبق برشناخت علمی از جامعه است واز سفسطه وشعار پردازی فاصله دارد ...
طبقه کارگر درنظام نابرابر بخاطر درگیری با مسائل روزمره امکان دسترسی وتحیق مسائل علمی نیست بنابراین این طبقه اندیشمندانی را دارد که با آشنا کردن آنان به وضعیت اسفبار استثمارشان وآگاهی دادن آنان را یاری خواهند نمود
Philo (10-16-2013),sonixax (10-15-2013),مزدك بامداد (10-15-2013)
شما از چه چیزی دفاع میکنید قرنها نظام طبقاتی که تاریخ گواه ستم انسان برانسانها ست اکنون یک بچه مدرسه ای هم میتواند آمار از جنایات نظامهائی که با انحصار کردن قدرت وثروت بشریت را به فنا برده اند بیان کند اگر چشم شما را تکنولوژی ورقص نور دیسکوهای امریکائی درخود غرق کرده وبطن واین نظام نابرابر که با واکنش همان دیار درجنبش وال استریت نمایان شد اما هنوز شما یا نخواستید ویا نمیتوانید درست آن را تبیین نمائید
اگر با دیدگاه شما بخواهیم به قضیه نگاه کنیم وملاک همانها باشد دراین تجربه چین هم نام کمونیست را یدک میکشد ودر پیشرفت تکنولوژی وصنعت ورشد اقتصادی بربسیاری ازکشورهای سرمایه داری سبقت گرفته است آنگاه میتوانیم خود را دلخوش کنیم وبعنوان نمونه جهت افراد سطحی نگر ونزدیک بین ارائه دهیم ...
اما کسانیکه مایلند واقعیتها را آنگونه که هست بشناسند باید درک کنند که نظام سوسیالیستی درجهان هنوز یک قرن نیست درحال تجربه است ومیتواند این حرکت با شکست وموفقیت همراه باشد وباز میتوان علتهای عدم موفقیت آن را بررسی نمود ولی نکته با اهمیت اینکه اکنون اغلب کشورها به سوی اجرای قسمتهای از سیستم سوسیالیستی گرایش پیدا کرده اند واین حقیت را دریافته اند که این نظان بهترین وعادلانه ترین روابط انسانها میتواند باشد...
اما درتعجبم این عناد شما چرا نمیتواند فراتر از دیسکوها واغوای تکنولوژی بچرخد وبا واقعیتها منصفانه روبرو شود
Philo (10-16-2013),sonixax (10-15-2013),مزدك بامداد (10-15-2013)
برداشت عموم قشر روشنفکر زمانیکه با واژه دیکتاتوری مواجه میشوند قدری عجولانه توام با وازدگیست ...
دولت درتمامی نظامهای طبقاتی همیشه براساس منافع طبقه حاکم عمل نموده است مقوله دولت ابزاری است برای اعمال هژمونی یک طبقه به طبقه دیگر ودراین بحث راه وسط ویا آشتی جویانه ای نمیتواند باشد مگراینکه به شکل دمکراتیک میتوان اشاره نمود که باز این نظام وحتی نظام سوسیالیستی حالت گذار دارد وآنهم با رهبری ومدیریت کارگران انجام میشود تجربه سالها تسلط واعمال دیکتاتوری دراشکال مختلف نشان داد که نظامهای طبقاتی بدون استثنا نظامهای دیکتاتوری است ...
دراین چند دهه بورژوازی درمقابل واهمه از انقلابات کارگری وافشاگری نیروی های چپ ونیز کنترل اوضاع شیوه اعمال دیکتارتوی وسرکوب اعتراضات را متحول نمود واعتراضات وشورشها را به صندوقهای رای هدایت نمود وبا بسط نظام پارلمانی بهتر از پیش توانست کنترل اوضاع را بدست گرفته وبا نمایش مضحکه آمیز از دمکراسی به فریب وپوشش انحصارگری خود بپردازد ...باکمی دقت درروند اداره این نظامها واکنون به مدد تکنولوژی توانسته است همین نظام های به ظاهر دمکرات ، زندگی خصوصی افراد را نیز تحت سیطره خود قرا ردهد وتحت عناوین مبارزه با تروریست شدیدترین کنترلها را اعمال کند ونیز با گسترش رفاه نسبی وعمومی کنترل اوضاع را بدست بگیرد ...با کمی دقت میتوان استبداد حاکم برروابط واداره اوضاع را مشاهد نمود بنابراین هنگامیکه مارکس از دیکتاتوری عریان کارگری سخن به میان می آورد با آگاهی وشناخت واقعتهای جامعه سخن رانده است واکنون عده ای از این چپ گرایان به اصطلاح مدرن با عدم درک بطن ماجرا تلاش مینمایند راه میانبری برمسائل ایجاد کنند واما این تفکر انحرافی بیش نیست
ویرایش از سوی روزبه : 10-15-2013 در ساعت 07:27 PM
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (10-15-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)