خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
خوب منظور منهم این بود که در پی این چانه زنی هاست که تعادلی نسبی بین نیروی کارگری و سرمایه داری برقرار خواهد شد.
چنانکه کارگران ماهر با تخصصشان قدرت چانه زنی بالاتری دارند چرا که تعدادی اندک و محدود تر هستند.
ضمن اینکه در تمامی صنایع و حتی در کشاورزی نیروی کارگری رو به تخصصی شدن میگذارد و هر حوزه بنابر تخصصش فشار بیشتری بر روی سرمایه دار میگذارد.
از این رو نمیتوان بر سرمایه دار خرده گرفت که به نیروی ساده و غیر ماهر پرداخت اندکی داشته باشد و این وظیفه ی کارگران است که با به دست گیری تخصص و مهارت حوزه ی تسلط و اراده ی سرمایه دار را محدود کنند...
شراب اولی تر ...
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
مزدک گرامی من نمیتوانم درک کنم که بدون مبارزه ی درون سیستمی چگونه قرار است وضعیت کارگران حتی با انقلاب و شورش تغییر کند.
واقعیت این است شعار یکی شدن کارگران جهان در حد همان شعار باقی میماند (که مانده است) و راه غلبه بر سیستم بهره کشی تقابل با آن نیست بلکه تغییر دادن به نفع خود است.
بر همین مبناست که میبینیم وضعیت کار گران نسبت به قبل تغییراتی مهم کرده از جمله این ساعات کاری تقلیل پیدا کرده یا روش هایی بی رحمانه مانند کارگری کودکان ملغی شده و این نتیجه ی خود آگاهی کارگر و غلبه بر سرمایه دار از طریق نیروییست که در نتیجه ی در دست گیری و جهت دهی به کار و تولید پیدا کرده.
همانطور که میبینم مدیران شرکت ها و موسسات بازرگانی و تولیدی به واسطه ی نیروی تخصصیشان عملا از همان اقتدار و اراده ی مالکان و سرمایه داران برخوردارند.
از این روست که می بینیم مفهوم مطلیق مالکیت سست شده است و این نه تنها کنار امدن با سیستم نبوده بلکه یک روند صحیح در جهت محدود کردن و غلبه بر ان است.
.
شراب اولی تر ...
sonixax (10-13-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-13-2013)
پیش از هر چیز, زندگینامهیِ این دو را را بخوانید هر دو از خانوادهیِ های میانه به بالایی بودهاند
و زمان آسودگی برای پرداختن به چیزی بجز کار و درآمد هم داشتهاند, بویژه بیل گیتس که از خانوادهای پولدار میاید.
سپس اینکه این بباریکی همان سخن من شد, زیرا من هم گفتم تنها راه برای پیشی گرفتن
از سرمایهدار, سرمایهدار شدن است, چنانکه هر دوی اینها از بزرگرین سرمایهداران و بهرهکشان بودهاند و
هستند, اگر نه و میخواستند بهرهکشی نکنند, امروز یکی از کارمندان/کارگران شرکت خودشان بودند و بس.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Philo (10-14-2013),sonixax (10-13-2013),مزدك بامداد (10-13-2013),یه نفر (10-13-2013)
از قضا مدیران و متخصصان رده بالا بسیار هم کم هستند و هر سرمایه دار لزوما نمیتواند سرمایه ی خود را به بار بنشاند مگر با کمک و وجود این دست افراد.بنابراین این انقلاب مدیریتی یک هرم فشار هستند بر جهت دهی به سرمایه داران.
هر مدیر و متخصص هم خود بعد از چندی به راحتی میتواند وارد سیستم شود اما معمولا این کار را نمیکنند و ترجیحا سعی میکنند از سرمایه ی سرمایه دار بهره کشی کنند
ضمن اینکه شما در این تحلیل هایتان تنها افراد را بر مبنای دارایی و پول ارزش گذاری میکنید.
در حالی که شان و منزلت اجتماعی چیزیست که بین این دو نیرو هم حائز اهمیت است.وضعیت پذیرفته شده یک فرد در جامعه که در درون قشر های اجتماعی در سطحی مخصوص قرار میگیرد به خودی خود خط کشی های نوینی است که فارغ از رابطه ی افراد با سیستم تولید و در آمد زایی جایگاه های ویژه ای به آنان میبخشد.
کسانی هم که میپندارند با انقلاب کارگران(پرولتاریا) به سمت جهانی گل و بلبل پیش میرویم باید ثابت کنند که اصولا جهان در دست این پرولتاریا به سامان خواهد رسید!!؟
شراب اولی تر ...
اگر اینها به خودی خود ارزشی ندارند این همه تلاش برای تصاحب مال دیگران پس برای چیست ؟
خیر ، نتیجه این میشود که دنیا به کام صاحب برنج نیست و ارزش آن برنج نیز چیزی نیست که او مشخص میکنه بلکه ارزش راستینش بالاترین مقدار پولی است که در قبالش پرداخت خواهد شد .
شاید من آدم بُز خری باشم و بخواهم مال دیگران را مفت مفت بخرم ! خوب آن دیگران دور من یک خط قرمز میکشند میروند به راسل که مبلغ بیشتری پرداخت میکند جنسشان را میفروشند .
یعنی در اینجا هم مهربدی که میخواهد گران فروشی کند ضرر میکند هم منی که میخواهم مال مهربد را به قیمتی کمتر از ارزشش بخرم .
برای همینه که من مدام حرف از عدالت میزنم ، عدالت یعنی کسی که شرایطی رو فراهم کرده که دیگران نمیتونند اون شرایط رو فراهم کنند باید از شرایطی که فراهم کرده سود ببرد . وگرنه دلیلی وجود ندارد که آن شرایط را فراهم کند و همان کارگری که نیروی کارش را میفروشد باید نیروی کارش را نزد خودش نگاه دارد .
خوب آیا راه حل اینکه سرمایه دار زورش بیشتر است این است که بریزیم و دار و ندارش که قطعن برای به دست آوردنش روزگاری به سختی کار کرده را ازش بگیریم ؟!
قوانینی مانند حداقل دستمزد و مالیات بر افزوده و اجبار کارفرما به پرداخت حقوق عادلانه برای همین هستند دیگر .
به نظر من کارفرما را مجبور کنیم تا درست به اندازه ی کاری که از کارگر میگیرد مزد پرداخت کند خیلی خیلی عادلانه تر است تا اینکه بخواهیم دارائی هایی که قطعن برای به دست آوردنشان سختی فراوان کشیده را ازش به زور بگیریم .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Reactor (10-12-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)