• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 46

    جُستار: فرد

    Threaded View

    1. #18
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی r.daramroei نمایش پست ها
      میترسم با همین دیدگاه همه ی آن جملات را گفته باشید. منظور من از "فرد" در این تاپیک "چیز" اشت. شیء. یک. آن چیزی ک بدان موجود میگوئید چیست. مثلا میگوئید "انسان". کدام انسان؟.. فلانی؟ آیا فلانی وقتی ک بیمار است و هذیان میگوید بازهم فلانی است؟ (بحث مشابهی در تاپیک هویت و.. در جریان است) آیا اگر دستش را قطع کنند باز هم فلانی است؟ فرض کنید با تکنیکی میتوان سر او را جدا کرد و تن و سرش را در عین حال زنده نگهداشت.. کدامش فلانی است؟ انسان بطور کلی اگر بخاهد وارد قضیه ای شود و در موردش حکمی صادر کنیم ابتدا باید مشخص شود ک چیست. چیست یعنی همخانی با یکی از داشته های ذهنی ما. و............... حال آن ک من بطور مشخص "فرد" را چیزی همچون ریزترین اجزای ماده در نظر گرفتم. اگر بگوئیم جسمی مانند سنگ برای من "فرد" و چیز است و میتوان در حکم کلی ئی مصرفش کرد میگویم اگر آن سنگ دوتکه شود چطور؟ اگر ب کانیهایش تقسیمش کنیم چطور.. آیا یک کانی آن فرد است؟ دقیقا سنگ را ب چه میگوئیم؟ بدینسان مشخص میشود آنچه ما ب نامی نامگذاریش کرده ایم درواقع فرد نیست و چیدمانی از فلان ذرات است. ممکن است بگوئید ک "نام" جزو مقوله های معناشناسانه (Semantical) است و متفاوت از شیء میباشد. زیرا "نام" در عین حال ک ب «زبان موضوعی» (Subjective language) تعلق دارد طبق نظر تارسکی متلق ب "فرازبان" نیز هست. یعنی بازای هر جمله در زبان موضوعی ک بازای اشیائی صادق شود جمله ای در فرازبان هست ک بازای نام آن اشیاء صادق شود. در اینصورت خاهم گفت ک در هر دو زمینه (زبان موضوعی و فرازبان) ابتدا بایستی مشخص نمود ک "فرد" چیست و از چه سخن میگوئیم. نهایتا در این بحث دنبال اثبات این هستیم ک "فرد" وجود ندارد و همچنان ک لیوتار میگوید مضامین و واژگان ما اعتباری هستند. در اینصورت چیزی بنام خدا.. و خصوصا خدای ادیان با مسائل زیادی مواجه خاهند شد ک نمیتوانند پاسخ گفت.
      من درک درستی از این سخنان شما ندارم اگر دوستان دیگری این مطالب را می خوانند با زبانی ساده آن را توضیح دهند یا اگر خودتان توانایی ساده صحبت کردن را دارید در یک جمله بگویید که منظورتان چیست و بر فرض درست بودن آنچه دریافته اید نتیجه عملی آن چیست و چه مشکلی از مشکلات ما را حل می کند؟
      اکنون بفرمائید در جهان بینی شما آیا هیچ "فرد"ی وجود دارد؟ آیا شما سلول یا اتم یا پروتون یا ریزتر از آن را مصداق عدد یک میدانید؟ یا این ک ب چیدمانهائی از سلول و فکر بنام انسان و حیوان و گیاه و سنگ و ... "فرد" میگوئید؟
      در جهانبینی من جز فرد وجود ندارد چرا که عقلا جایی برای دیگری نیست همه آنچه شما به دنبال تشریح و جزء جزء کردن آن هستید تنها نمودی از بود حقیقی (فرد) هستند اگر به کلمات عرفا رجوع کنید خواهید یافت که خدا در منظر آنها واحد حقیقی است نه واحد عددی؛ فرق هم در این است که در واحد عددی فرض دیگری محال نیست اما در واحد حقیقی حتی فرض آن عقلا محال است.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-12-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •