من در مورد چارچوب های شخصی و ترجیحات شخصی از کاربرد خرد در تاریخ صحبت نمیکنم.
همین بس که وجود معجزه در یک روایت تاریخی اون رو از دایره بررسی های آکادمیک و سیستماتیک خارج میکنه.
هیچ دانشگاه و سیستم آکادمیکی پیدا نمیشه که وجود معجزه رو تایید کنه، یا مرجع قرار بده، یا بهش استناد کنه.
معجزه بنا به تعریف رویدادیه که در اون اتفاقی ورای نظم و نظام و قوانین طبیعی رخ میده. بر پایه این تعریف معجزه عملی ماورا الطبیعی هست. ماورا الطبیعه هم در دانش و علم جایی نداره. علم حدودش در درون طبیعت و فیزیک قرار میگیره نه ورای اون. بنابر این اگر هم فرض کنیم چیزهایی ماورایی وجود دارند، این وظیفه علم نیست که اونها رو بررسی کنه. اگرچه اطلاقِ صفت "وجود دارند" دال بر این اصله که به تجربه و شهود و اثبات خواهند آمد!
خلاصه اینکه دانشگاه نمیتونه از یه طرف ماورا الطبیعه رو به دلیل خارج بودنش از دایره دانش نادیده بگیره و از یه طرف نقل قول و مراجع تاریخی حاوی معجزه رو سندیت قرار بده.