می شود استاندارد هایی را تعریف کرد مثلا ضرر وارد نکردن به بدن خود و دیگری.
اشکال کار کجاست، همین قدر که شما بدون دلیل اعتقاد داری بعد از مرگ نیست می شوی اجازه بدهید دیگری هم بدون دلیل اعتقاد داشته باشد که زندگی دیگری در راه است و با این اعتقاد خود خوش باشد.یا اینکه, اگر بیشتر مردم میخواستند خودفریبی نموده و به خدایی مهربان و بخشاینده و ... بباورند و به اینکه
پس از مرگ نیست نمیشوند که هیچ, بجایش میروند بهشت و ٤٠ حوری, خوب این مایهیِ این نمیشود بجای کوشش و
اندیشه در همین جهان برای درمانیابی بیماریها و دستیابی به پردیسی زمینی (نه بهشتی آسمانی), در خودفریبی و پندارههایِ شیرین زندگی اشان را دور بریزند؟
ایشون یه چیزی گفته در ظاهر تفاوت معنا داری بین زندگی دو گروه دیده نمی شود اگر نگوییم مومنان زندگی سالم تری داشته و لذت بیشتری می برند به خصوص از میان سالی به بعد.بگفت زنده یاد صادغ هدایت, «بهشت بزرگترین فریب برای جهنم کردن دنیا است».