sonixax (09-30-2013)
تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد تیره
نگاه حسرتم حیران به رویت
در این فکرم که دستی پیش آید
و من ناگه گشایم پر به سویت
در این فکرم که در یک لحظه غفلت
از این زندان خاموش پر بگیرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
کنارت زندگی از سر بگیرم
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نیست
ز پشت میله ها هر صبح روشن
نگاه کودکی خندد به رویم
چو من سر می کنم آواز شادی
لبش با بوسه می آید به سویم
اگر ای آسمان خواهم که یک روز
از این زندان خامش پر بگیرم
به چشم کودک گریان چه گویم
ز من بگذر که من مرغی اسیرم
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را
فروغ فرخزاد
sonixax (09-30-2013)
خرد هر کس میگوید چه چیزی سود کوتاه یا بلند-زمان[1] دربر دارد.
اینکه برخی بهمان کار را کردهاند و بد در آمده که نمیگوید بهمان کار نادرسته. تازه محمد که تنها پیغمبری نکرده, جنگ و ستیز و دشمنی هم کرده است.
چنانکه باید بدانید, قرآن دو بخش دارد, بخش مکی[2] آن همین بخشهای نرم و آسانگیرانه و گاه خوب است, بخش مدنی آن ولی به همان اقتلوا اقتلوا و کشتن دگراندیشان و ... میرسد.
اینکه چجوری شما از سخن من "باور سنجیدهیِ[3] خود را باید همیشه گفت" به اینکه "هر کس که مخالف بود را سر ببرید" رسدیدید را هم اسپاگتی دانا میداند و بس! (:
----
1. ^ Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
2. ^ Mok || مک: تمام ϢDict-Pâ, Ϣiki-Pâ, Dehxodâ out-and-out
3. ^ sanj+idan::Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (10-04-2013)
sonixax (10-04-2013)
sonixax (10-05-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)