در این كه تجربه بر روند اندیشیدن ما تاثیر میگذارد كه شكی نیست. ولی صحبت من این نبود. منظور من فكر كردنی هست كه قبل از انجام كارها انجام میدیم. در قبال انجام یك كار معمولا روشهای مختلفی پیش روی افراد هست كه با فكر كردن یكی از این روشها برای انجام عمل رو بر میگزینند. در واقع عملی كه از انسان سر میزنه حاصل احاطه ی اندیشه بر روشهای فرارویی هست كه میشناسه (حاصل تجربه). بنابر این عملی كه فرد انجام میده تحت احاطه ی اندیشه و فكر كردنش هست.
بازبینی در كارها هم خود حاصل اندیشه هست و در واقع همین اندیشه هست كه خودش رو اصلاح میكنه. وگرنه بسیارند اعمال و افرادی كه تجربه های ناخوشایندی از رفتارهاشون دارن ولی اندیشه ی بسته شون بهشون اجازه ی اصلاح تفكر و در نتیجه اصلاح اعمالشون رو نمیده.