
نوشته اصلی از سوی
izabel
نیمی از زندگیتون رو دور میریزید در عوض سلامت بدن رو به دست میارید!!
این اندازه هم سخت نبود ها؟ 
١. ما میتوانیم بی آنکه آسیبی ببینیم همیشه بیدار باشیم
٢. ما هر ١٢ ساعت یکبار برای اینکه آسیبی نبینیم نیاز به خوابیدن داریم.
اگر یک شدنی باشد (که میدانیم شدنی است), پس خواب با اینکه یک نیاز است, خوب نیست!!!

نوشته اصلی از سوی
izabel
خیر منظور من نیازی چون نیاز روحی بود!! همین نیاز به معاشرت دو جنس مخالف به هم... چیزیست انکار نشدنی حداقل در این بین از دیدی غیر از دیدگاه خود با قضیه ایی اشنا میشویم!! (امیدوارم منظورم رو رسونده باشم)
خیر این بی انصافی هست!! زنا هیچ گاه تن پرور نیستند آمار زنان شاغل این را نشان میدهد!!
من از این نیازهای "روانی" ندارم, این نیازهای روانی را به نگر من مادرها از
همان آغاز کودکی در مغز پسر فرومیکنند تا همیشه در نیاز به تائید یک زن در زندگیش باشد.
زمانیکه میگویم ندارم به این چم نیست که همیشه نداشتهام, یک زمانی بود اگر من "در رابطه" با کسی نبودم, احساس بیارزشی میکردم, زمانیکه
به واکاوی چند و چون این احساس پرداختم, دریافتم که از همان آموزههایِ تربیتی کودکیم و normهایِ زورچپانیدهیِ اجتماع سرچشمه میگیرد:

نوشته اصلی از سوی
izabel
خیر این بی انصافی هست!! زنا هیچ گاه تن پرور نیستند آمار زنان شاغل این را نشان میدهد!!
همچو آماری نداریم, اگرنه بیاورید (;
برای زنان کار کردن مانند یک سرگرمی است, میتوانند بکنند, میتوانند نکنند. مرد باید کند, یا میتواند برود بمیرد!

نوشته اصلی از سوی
izabel
و اما زن ها یه سری کارها را نمیتوانند انجام دهند چون قدرت بدنی لازم را ندارند!!
پس چون مردها دارند باید بیشتر کار کنند!؟
در کنار آن, چیزی مانند رفتگری که نیاز به زور ندارد, ولی من هنوز که هنوزه اینجا یک رفتگر زن ندیدهام. داستان چیه؟