چرا من در جاییکه نیاز باشم رفتار بیمهرانه هم دارم, مانند همین دوست امان مهسا که تاربرگ ما را میخواست "سانسور
کند", من هم فرتوری از کارش گرفتم و گذاشتم — با چهرههای تار شده! — تا اگر هم کرد, کار ننگین اش در سانسورگری شناخته شود.
اگر "دوست" من در جایی به من خوش و خندان و کارد بدست بگوید "برای بهمان کار با چاقو بزنمت؟" و من بگویم "بزن برادر,نوشته اصلی از سوی یه نفر
خودتو خالی کن", دنبالهیِ شوخی را گرفتهام, نه اینکه خواستار چاقو خوردن شده باشم, تازه آنهم چاقویی که یک هفته دیرتر باشد.
بماند که فرتور نامبرده را هم پس از اینکه دست از فرستادن دوستانت برای سانسور تاربرگ برداشتی, من هم برداشتم و انگیزهیِ گوشمالی دادن نداشتم.