بازکاوی (استقرا) برای گـُزیر ( تصمیم) در گاه نادانی است .
=> نه ما میدانیم که آیا جهان آغازی داشته یا نه خداباوران
میتوانند آغاز/آفرینش جهان را از هیچ راهی نشان بدهند. و
در اینجاست که: چون ما تا کنون آفرینشی ندیده ایم و هیچ
جای کیهان و زمان هم آفرینشی نبوده و نیست، پس
سنگینی ترازو در این جا، به سود سخن ماست*. اگر یک نمونه و
تنها یک نمونه آفرینش دیده میشد، این بازکاوی ما میشکست.
درست مانند سخن شما که گفته بودید که تا کنون میدیدیم که
جنبش، زابی است که چیزها بدان دچار میشوند و خودش چیز
نیست، ولی اکنون، نمونه ای دیده شد که جنبش، سوار بر
چیزی نبود، بساکه خود چیز بود. پس اینجا این بازکاوی شما
شکسته میشود و دیگر نمیتوانید بگویید که :
•
*گذشته از فرنود های دیگر که ازلی بودن ماده را پایور (ثابت ) میکنند.