از پاسختان سپاسگزارم
اکنون به دقت، به موشکافی آن می پردازم!
با این بخش مخالفتی ندارم.
این نخستین مرتبه نیست که چنین ایرادی به باور من وارد می شود؛ در همان جستار هم برخی از دوستان، مشابه چنین چیزی را نگاشته بودند.
من نیز چنین پاسخ می دهم: فرق است میان واکنش خردمندانه و واکنش ذلیلانه!
زنان می تواستند و می توانند، واکنش خردمندانه به شرایط مردسالاری اجتماعشان بروز دهند(شامل: در بستر فربودگرایی، روی آوردن به فلسفه و دانش، استقلال اجتماعی
و بی نیازی به مردان، مبارزه فرهنگی برای بدست آوردن حقوقشان، یاغی و آزاده زیستن و ...) که در این واکنش پایه های سیستم فکری مردسالاری نیز به لرزه درآمده
و دیری نمی پایید که زنان همتراز و حتی برتر از مردان در خردگرایی پیشتاز می بودند؛ فراموش نفرمایید که خود زنان نقش بسیار کلیدی در اندیشه مردسالاری بازی می کنند؛
از آنجاییکه در همبود، نقش مهندی چون "مادری" را بر عهده دارند.
اما آنچه در واکنش آنها در طول تاریخ تا کنون مشاهده گردیده؛ حل شدن آنها در سیستم مردسالاری؛ و تنها رضایت به خوار ترین و دم دست ترین نیازهایشان بوده است.
برایم جالب بود که به این موضوع نیز اشاره نمودید!بساکه گفتم که همین که اکنون دختران
هم میتوانند بیش از پسران در دانشگاه ها هم کامیاب باشند،
نشانگر توانمایه ( پتانسیل) آنها در زمینه های هوشمندی و
دانش است. روشن است که این روند نوین، بویژه در ایران،
هنوز جوانتر از ان است که مابخواهیم با سنجش فراورش
دانش ( تولید علم) به داوری بپردازیم.
پس گویا آگاه نیستید که بیشینه ی دانشگاه های ایران(حتی معتبر)؛ از اعتبار دانشیک لازم؛ چونان که شایسته یک دانشگاه باشد تهی هستند.
هنگامی که بیشینه اساتید و دانشجویان(واقعی) از این سرزمین می گریزند یا در انزوا و حتی در زندان هستند.
و به نکبت اسلام و جمهوری اسلامی؛ اکنون در ایران واژگانی چون "دانشگاه"، "استاد" و "دانشجو" تهی از معنا هستند.
اگر امروزه آمار دختران در پذیرش دانشگاه(؟!) های ایران فزونی یافته؛ فرنودی بر گرایش واقعی آنها به دانش نیست؛ بلکه انگیزه بیشینه ی آنها گرفتن مدرک
(با همان روش های پست زنانه) و یا دست یاقتن به شانس بیشتر، برای یافتن شوهر می باشد.
چرا این کار نابخردانه است؟!
من بر اساس دانش ناقص خود؛ با روش استقرای ناقص، در مورد زنان باورم را واگسترانیده ام.
آنچه در تاریخ خوانده ام، آنچه تجربه نموده ام، آنچه در تجربیان دیگران مشاهده نموده ام و...
چونان که خودم نیز بیان نموده بودم؛ این باور من شامل همه (تک تک) زنان جهان نمی شود.
و این باور اعتباری نسبی دارد که دگرگونی آن بوسیله شما؛ فرنود این گفتگو را معنا می دهد.
پس من هر گاه با زنی ناشناخته روبه رو می شوم؛ مجبورم با همان دانش ناقص خود، احتمال بیشینه را بدهم که در باوری که نسبت به آنها دارم، جای می گیرد؛
تا هنگامی که شناخت من از وی بیشتر گردد.
پیش تر توضیح دادم که چرا واکنش آنها در برابر شرایط همبودین شان نیز برایم مردود است.
حتی اگر بخواهید رفتارهای آنها را در اساس جهان بینی تان(اصل فرازیست ژن) تبیین نمایید؛ همچنان با شمامخالف هستم ۱
آینها به عنوان استثنا، در همان باور من قابل تبیین هستند.
ضمن اینکه بعید می دانم، بتوان سیاست مداران۲ را؛ چون نقطه ی عطف خواند.
واژگانی را که به رنگ قرمز مشخص نموده ام را؛ در بیانتان در نمی یابم.
مهربورزید و پیرامون آنها در روی فراگردانیدن رفتارهای احمقانه زنان، بیشتر توضیح دهید.
به گمانم آگاهی تاریخی کافی دارید، که عامل بسیاری از جنگ ها؛ زنان بوده اند. اگر مردان نیز به خاطر آنها همدیگر را لت و پار می کنند؛
زنان در این شرایط چه واکنشی نشان می دهند؟ آیا با همان زیرکی و نرمشی که نگاشته بودید؛ به درگیری ها و جنگ ها خاتمه داده اند؟
یا با افریته گری و مظلوم نمایی، به آتش جنگ ها دامن زده اند؟
آیا براستی دختری که در معامله ای به نام" ازدواج" ؛ با سن کم و بدون رضایت خودش؛ در برابر مردی با افکار مردسالارانه و حتی
با لجنزار افکار کثافت۳ مذهبی(شامل:کتک،کشتزار فرزندان صالح،سنگسار، ناموس،غیرت و...) با اخم در بستر حاضر شود؛ مرد را همچنان اسیر جنسی خود کرده است؟
و آیا این برابری می کند با کاهش خوشی جنسی ای که از مرد دریغ نموده؟ آیا چنین مردانی تلاش می کنند تا دل زن را به دست آورند؟
آری!!!
و به راستی به خوبی نیز از آن، سوء استفاده می نمایند.
مردان در گذر تاریخ؛ مدت هاست که به گفتمان روی آورده اند؛ طوری که جنگ و پرخاش در آنها بسیار کاهش یافته است.
به هر روی؛ به باور من یک خردگرا(چه مرد و چه زن) باید به هنگام ضرورت؛ توانایی نبرد،درگیری فیزیکی۴،خشم و شجاعت کافی برای دفاع از خود و ارزش هایش را نیز داشته باشد.
به گمانم اساس دیدگاه شما در روی فراگردانیدن از ویژگی ها و رفتارهای احمقانه ی زنان؛ به خاطر همان اصل فرازیست ژن و برخی مفاهیم فرگشتیکی است که من در خردگرایی نوین؛
رهایی از آنها را بایسته می دانم.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ-
۱. جستار فرازیست ژن و غرایز؛ مهند ترین جستاریست که در حال حاضر، مایلم پیرامون آن نیز، با شما به گفتگو بنشینم.
۲. به باور من؛ "سیاست" چیزی جز تزویر،دروغ و ریا جهت نایل شدن به هدف با هر وسیله ای(تروریسم،استبداد،عوام فریبی و...) نیست.
از این رو شگفت آور نخواهد بود؛ اگر زنان در سیاست؛ استعداد و مهارت چشمگیری داشته باشند.
۳. برایم بسی نفرت انگیز و دردناک است؛ اگر ذره ای اندیشه و ادراک خود را سانسور نمایم. از این رو همواره رُک و دریده نگرش خود را بیان می نمایم و این رویکرد من
صرفا محدود به دنیای مجاری نیست. باور دارم که این گونه، شان و منزلت مخاطبمانم را در درک شفاف و عمیق تر اندیشه هایم نیز به جای آورده ام.
از این رو، شرمسارم اگر در نوشتارهایم، با برخی واژگان کثیف و نفرت انگیز مواجه می شوید.
۴. چه بسا هنگامی که هنر رزمی ویژه ام را که بدون نیاز به قدرت فیزیکی، جنسیت و وزن می توان با هدایت انرژی بر حریفان غالب شد را برای دختران و زنان اطرف خود
شرح می دهم؛ چندان تمایلی به مجهز نمودن خودشان به آن نشان نداده و اگر گاها تمایلی نشان داده اند؛ بیشتر شامل انگیزه های جنسی، خنده و بازیگوشی بوده است.