دوست گرامی و فرهیخته، ما باید بدانیم که در سراسر جهان و تاریخ،
نبردی برای بخش کرده بهرهوری ها و بنمایه های زیستی این جهان
در کار است ( resource allocation conflict=Verteilungskampf) .
اگر از نگر سرایداشتی (اقتصادی) و سازوکار بهرهکشی در فرایند
فراوردن (production) کالاها و .. بدان بنگریم، به آموزه های مارکس
میرسیم و به این برآیند که سرمایه داری آینده ای در این جهان ندارد
و جای خود را به سامانه ای دادگرانه تر و بهتر برای هومن و زیستبوم
او خواهد داد. ولی اگر به نبرد از دیدگاه بنیادین تر فرگشتی بنگریم،
میبینیم که هر باشنده ای دارای تاکتیک خود در رسیدن به بهرهوری
خود و یا بیشتر است. برای نمونه به نگر میاید که ماداریم از گوسپندان
بهرهکشی میکنیم ، میکشیم و میخوریم، ولی از دید گوسپند، او با
این پیمان نامه ی فرگشتی نوشته نشده، مارا نوکر خود کرده است:
او دیگر نیازی ندارد از گرگ بترسد، ما کلک گرگ هارا بجای او کنده ایم،
دکتر دامپزشک برایش میاوریم، برایش آغل میسازیم ، پرستاری اش میکنیم
و سرانجام او را میخوریم که برای ژن او مهند (important)نیست چون
جانوران هرگز پیر نمیشده اند و نیاز به بازنشستگی و خانه ی سالمندان
نمیداشته اند، چرا که یبماری و جانوران درنده کار پیران و سستان را
میساخته اند. گوسپند هیچ تنشی (استرسی) در زندگی ندارد، نباید
کنکور بدهد، نباید دختر بازی کند و به خواستگاری برود، نباید مالیات
بدهد یا نماز بخواند و حجاب داشته باشد و ... پس اینجا میتوان گفت
که گوسپند مارا به زیر بهره کشی برده. پس میبینیم که بسته به انیکه
کجا ایستاده ایم و از چه کنجی مینگریم، نگاره ای دگرسان (تصویری
متفاوت) از فربود ( واقعیت) میتوان دید.
![]()