درود بر شما، این همان سخن من از ابتدا بود،
مزدکِ 10 ساله با مزدک 20 ساله تفاوت دارد...
مزدک قبل در بدن گوشتی با مزدک در بدن آهنی هم تفاوت دارد...
و چنانکه گفتیم هر دو از نوع تغییرات در "خود" در گذر زمان هستند.
و شما هم با تایید این حرف ما گفتید:
از دست دادن بخشی از مزدک، از مردن و از دست دادن همه مزدک بهتر است.
چنانکه
تغییر در تعریف"خود" از مزدک 10 ساله به مزدک 20 ساله برای شما خوشایند است. و احساس نمیکنید مزدک نابود شده!
خوب چنان که دیدید من پایان
پیکهایم خال قرمز نمیگذارم، پس به گفته شما مغز من چنان ساخته شده و در بستر فرهنگی که استخر ژنتیک هم در آن کارگر بوده، چنان پرداخته شده که دوست ندارد خال قرمز پایان پیک بگذارد...
خب برای پوچ کردن این گزاره و انقلاب بر حکومت شیطانی ژن ها من پایان این پیک یک خال قرمز میگذارم!
(فراموش نکنید که اگر بچه همان آلمانی را بدزدیم و به ایران بیاوریم و خورشت بادنجان به خوردش بدیم وقتی بزرگ شد دوست خواهد داشت، ژن ها چه کاره هستند؟
آیا ژن ها تعیین میکنند که در مسابقه رئال و بارسا مسی در دقیقه چندم گل بزند؟!! از نگر من این قدری مضحک است.)
یک کودک 10 ساله هم اگر از بیرون به "خود"ِ هفتاد ساله اش بنگرد وی را بیگانه خواهد پنداشت و انگیزه ای برای هفتاد ساله شدن نخواهد داشت...
ولی چنان که دیدید و دیدیم 10 سالگی را پشت سر میگذارد و از 70 هم میگذرد.
پس میشود!
اگر ایتدا نیمی از پرتقال برده و نیمی از سیب را جایگزین کنیم
سپس نیمی از نیم دیگر و... به همین ترتیب...
در ابتدا پرتقال و در انتها سیب خواهیم داشت.
پس این هم میشود!
(یکبار دیگر تعریف خود از "زندگی" رو بیان کنید تعریفتان از "زندگی" به گمانم قدری تغییر کرده تا اینجا.)
ما هم چیزی جز این نگفتیم،
فردید این بود که هیچ کس و هیچ چیز تضمین نکرده که ژن نابود نمیشود.(مانند خورشید که حالا هست و روزی دیگر نه!)
بله ادر کلاه شعبده بازی نمیتوان خرگوش آفرید و از هیچ ان را آورد.
ولی میشود حقه کلک یا نمایش شعبده ای خلق کرد که در آن خرگوش را از کلاه بیرون آورد.
و همان شیر هم چنان که شیر ایرانی منقرض شد، روزی منقرض میشود و از دست ژن هایش هیچ کاری ساخته نیست!
ژن انسان هم چیز ویژه ای نیست و از بین میرود!
.![]()