درود!
زندگی در روی زمین از فشردگی انرژی خورشید و گرایش جهان بسوی آنتروپی بیشتر پدید آمده. ما باشندگانی
انرژی گسار هستیم که انرژی های گرفتار خورشید در روی زمین را آزاد میکنیم. ( میخوریم و لامپ روشن میکنیم
و چندی هم هست که انرژی های هسته ای را هم آزاد میکنیم)، طبیعت در برابر این خویشکاری به ما چیزی بنام
خوشی و شادی ارزانی نموده است. دگرسانی ما که یک کیسه ی گوشتی هستیم با روبات ها، هم اکنون همین است.
=>
اگر فردید (منظور) شما این است که ویر و روان ما در کالبد های رایانه ای بجای بماند، سخن شما بسزاست،
ولی تنها انزمان که در آنجا هم توانایی درد و خوشی را داشته باشیم، توانایی سـُـهش (حس) خوشبختی و
اندوه را هم داشته باشیم، انگیزه ای برای فرازیست و زندگی داشته باشیم، شما دوست دارید زنده بمایند
چون از خوردن چلوکباب و آمیزش جنسی و آب خنک و کوهنوردی خوشی می یابید . اگر شما هیچ خوشی
نداشته باشید، آماج و انگیزه ای برای زندگی ندارید. اینکه ماده ی سازنده ی ما چیست، در این رهگذر جایی
ندارد، گوشت هم از الکترون و پروتون درست شده، آهن و پولاد هم.ولی اگر فردیدتان این است که روبات هایی
که ما میسازیم، روان خودشان را داشته باشند، سخنتان بسزا نخواهد بود: روبات با ما پیوند ژنتیک ندارد. ما
فرزند خود را میپروریم چون ژن ما در او بجای می ماند. ما شاه یا رهبر را میپروریم و به او پول و باژ (مالیات)
میدهیم، چون او در جایگاه رهبری، میکوشد که ژن ما را از آسیب دشمنان نگاه دارد. ما با ژن گوسپند هم
پیمان دوستی بسته ایم چون برای زیست و فرازیست ما سودمند است. همچنین اگر روبات میسازیم،
در راستای آسودگی ماست و نه اینکه ساختن هومنواره، یک چیز خودآماج ( self- purpose /selbstzweck)
بوده باشد. پس این فندآوری و این هوشمندی چه هوشمندی ما و چه هوشمندی ساختگی، در راستای
بهزیستی ما بوده و بی ما ارزش و جایگاهی برای ما ندارد.
•