نه دوست گرامی، نباید فراموش کرد که مهند ترین انگیزه ی ما در زندگی همان خود زندگی و فرازیست
است ( بهزیستی خود ما و فرزندان ما). اگر ما از خوان زندگی بهره ای نداشته باشیم، پس بگذار توفان
همه را در کام خود بکشد! چرا من باید نگران این باشم که دانش ما به باشندگان دیگر برسد؟ چه بهره ای
من یا فرزندانم یا زادمان هومن ( اگر بجای باشند) از این رفتار من خواهند برد و اگر بجای نباشند، چرا
باید چنین کنم؟ پس همانگونه که برای نمونه در سیاست، همکاری گروه ها باهم برای رسیدن به بهره
و سود است، هر گام دیگر آدمی و جانوران در راه رسیدن به بهره های زیستی است. به زبان دیگر،
تنها چیزی که در این جهان ارزش دارد، زندگی است و همه ی ارزش های دیگر از ارزش زندگی
و بهزیستی بر میخیزند. (اگر تکیاخته ها مارا پدید آورده اند برای این بوده که خودشان به تراز بالاتری
از فرازیست بهینه برسند!) اگر ما این پایه را اره کنیم، هر چیز دیگری در جهان ارزش خود را برای ما
از دست میدهد و همان چیزی میشود که در فربود(واقع) بود: یک توده ی پروتون ها و الکترون ها !
این است که باید هر کاری را در سجنش با ارزش ان در " فرازیست بهینه ی ژن" انجام داده و
انگیزه ی هر رفتار مردم و گروه ها و .. را نیز در بستر همین "رازیست بهینه ی ژن" ارزیابی نمود.
•