خیر!
من در بسیاری از مواقع نمی توانم با استفاده از زبان برخی از ادراکات و احساساتم را صرفا در همان اندیشه زبانی برای خودم بیان نمایم؛ چنین چیزی را در برخی از افراد هم مشاهده نموده ام و چه بسا در برخی از گفتمان های عمیق فلسفی و مفاهیم ریشه ای؛ نقص زبان بر ما روشن می گردد!
اندیشه و ادراک مقدم بر وجود زبان اند و اساسا زبان برای برقراری ارتباط میان آدمیان به وجود آمده و روند تکامل آن هم بر تجربیات و ادراکات به ظاهر مشترک میان آنها، صورت گرفته است.
مقصود من از ایجاد این جستار؛ اثبات این شیوه اندیشیدن برای شما و دیگران، نبوده و نیست!
زیرا آنچه من بر اساس توصیفاتم از این روش، در آروین های تجربی ام ادراک نموده ام؛ نتیجه بخش بودن
و کارآمد بودن آن را برایم نمایان ساخته! پس در اساس این جستار به منظور هم اندیشی ایجاد شده است.
به هر روی؛ برای نمونه در یک آروین ساده، اگر شما آنچه در اطرافتان می بینید شامل اتاق کار،رایانه،میزکار،چراغ مطالعه، بلندگوهاو ... باشد؛ تنها در یک نگاه می توانید آن محیط را درک کرده و در یک لحظه تصمیمی بگیرید؛ در حالی که اگر بخواهید با زبان از کارکرد حس بینایی خود و سپس سیستم روانی خود استفاده نمایید؛ زمانی به توصیف آنچه دیده اید برای فردی دیگر به طول خواهد انجامید. همچنین می توانید اندیشیدن زبانی و کارایی آن را در گرایند برگزیدن بهترین فرگزینی ها؛
نسبت به روشی که بیان نمودم؛ با یکدیگر مقایسه نمایید. آنگاه اثبات دانشیک(و نه منطق عقلی ناب) آن برایتان صورت می گیرد! اگر خودتان هم به هر دلیلی موفق به اندیشیدن با این روش نشدید؛ مشاهده فردی( محتملا همچون من در آینده) که از این روش سود می برد؛ شاید شما را متوجه تفاوت میان اندیشیدن به روش مطرح شده با آن روش زبانی کند.
باشد؛ پس اگر شما باورمندید که این نظریه پوچی دیدگاه مرا روشن خواهد کرد؛
مهرورزیده و آن را برایم تبیین نمایید!
اینکه تاکنون زبان چنین نقشی داشته؛ دلیل بر آن نمی شود که ما نتوانیم به شیوه ی کارآمد تر اندیشیدن رو نیاوریم!
لازم است این لینک را به دقت مطالعه کنم وسپس نتیجه را خواهم نگاشت.
لازم است در جریان دقیق تر آروین انجام شده؛ قرار گیرم.
برای تحلیل ادراکات حسی خود؛ چه از زبان استفاده کنید؛ چه نکنید؛ پردازش آنی آنها به سرعت پالس های عصبی انجام شده است.
اینکه بیشتر افرادی که دارای این توانایی ها هستند؛ مادرزاد بوده اند و یا مغزشان آسیب دیده(؟!)؛ دلیل بر درستی بانگیش شما نمی شود.
توانایی های پردازشی جانبی مغز، از دید شما چیستند؟ و چه تفاوت هایی با ادراکات دارند؟