sonixax (08-26-2013)
بسیارخوب!فلسفه اسلامی میخواهد خدا را ثابت کند اما علم انرا رد میکند.یا فلسفه ماده رو جوری دیگر تعریف میکند اما علم تعریف دیگری از علم دارد و.....
هنگامی که توضیحات ساده و کامل دوستان(خصوصا undead_knight ) برایتان راضی کننده نیست؛
محتملا درک بسیار وسیع تری نسبت به ما پیرامون این جستار دارید!
پس لطفا برای ما ؛ تمایز و مفهوم "فلسفه" و "دانش" ؛ و کاربرد هر یک را در پاسخ به پرسش های* زیرتبیین نمایید:
- ماهیت امور عقلی چیست؟ چه معنا و کاربردی دارد؟
- ماهیت چیست؟
- علم چیست؟چه معنا و کاربردی دارد؟
- تجربه چیست؟چه معنا و کاربردی دارد؟
- فلسفه چیست؟و کدام نظریات فلسفی با پیشرفت دانش رد می شوند؟
- نظریه چگونه به وجود می آید؟و رد شدن آن یعنی چه؟
- وجود چه معنایی دارد؟و به چه کاری می آید؟
- دانستن یا ندانستن یعنی چه؟اصلا کدامشان بهتر است؟
- بهتر بودن چه معنایی دارد؟
- اثبات چیست؟چه معنا و کاربردی دارد؟
- علوم تجربی بهترین پاسخ را جهت چه چیزی به ما می دهند؟واقعیت؟پس واقعیت چیست؟
- مطمئن بودن یا نبودن، چگونه قابل درک است؟
- تفکر یعنی چه؟ چه کاربردی دارد؟
- عقل چیست؟ از کجا می دانیم که ما عقل داریم؟
- خدا چیست؟ باید با آن چه کار کنیم؟
- ماده چیست؟چه معنا و کاربردی دارد؟
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ
* بی صبرانه مشتاقم و چشم داشت دارم تا با آنچه" اثبات" و "علم" می نامید؛ به پرسش ها پاسخ دهید.![]()
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
sonixax (08-27-2013)
چنین جسارتی نکردم.شما و بقیه دوستان استاد من هستید و من از شما یاد میگیرم.من در فلسفه اماتوری بیش نیستم
ماهیت از نظر فلسفه:به حد و اندازهای که وجود به خود میگیرد و یا آن موجود را به آن نام میشناسند ماهیت آن موجود است
پس ماهیت=شناخت.
حالا سوال این است که ایا شناخت از فلسفه نشات میگیرد یا علم(تجربی)؟
اگر شناخت از فلسفه نشات میگیرد پس چرا فلسفه با گذشت زمان و با تغییر علم خود را بروز کرده است؟!
ماهیت امور عقلی تجربه است.و کاربرد آن متفاوت است
علم آگاهی یافتن از محیط و از مایش ها و اثبات آن است.کاربرد ان اثبات یا رد یک موضوع است.
تجربه تاثیر محیط بر انسان و انسان بر محیط را گویند.کاربرد تجربه تلاش برای درک محیط است
فلسفه توجیه برای درک یک موضوع است.هیچ مبنایی وجود ندارد که یک نظریه فلسفی اثبات یا رد شود.
نظریه با مشاهده یا تفکر کردن بوجود می آید و رد شدن ان یعنی اینکه شواهدی بر عدم صحت ان وجود دارد
تعریف مشخصی ندارد!
دانستن آگاهی از یک موضوع و ندانستن هم یعنی آگاهی نداشتن از یک موضوع!دانستن بهتر است چون مغز تمایل به فکر کردن دارد!!!
فعلا تا به همینجا بگویید چطور پیشرفته ام و اشتباهاتم را بگیرید
+
سپاس
sonixax (08-28-2013)
پس خودتان اعتراف نمودید که در حوزه فلسفه می توان مفهومی بنیادی همچون"ماهیت" را تعریف کرد.
پس از روشن شدن مفهوم ماهیت؛ ماهیت ذات یک موجود؛ در چه حوزه ای بررسی می شود؟
برای نمونه چطور می توان مفهوم وجودی "اتم" را به عنوان واقعیت۱؛ حتی پس از تجربه، ادراک نمود؟
مقصودتان را از "به روز کردن فلسفه با گذشت زمان" بیشتر توضیح دهید.
تعریف شما در چه حوزه ای(از دانش؟) قرار می گیرد؟
همچنین معنای تلاش انسان در درک محیط؟
در چه علمی؛ "علم" را تعریف نمودید؟!!!
بررسی اساس" اعتبار" و رابطه میان آزمایش و اثبات۲ در گرو چه معیاری و در محدوده کدام دانش انجام می شوند؟
بخش دوم پاسخم را به کوروش گرامی مشاهده نمایید و همچنین مطالعه بیشتری پیرامون مکاتب فلسفی عقلگرایی داشته باشید.
ضمنا حتی دیوید هیوم کبیر هم؛ در اواخر عمرش هنگام بازنگری نگرش فلسفی اش پیرامون تبیین "خودآگاهی" ؛ با چالش مواجه شده بود.
چه شد که چنین تعریفی را برای آن برگزیدید؟ همچنین شاید بهتر باشد منظورتان را از "توجیه " بیشتر توضیح دهید.
اگر فلسفه را خود مبنای رد یا اثبات نظریه ها بدانیم؛آنگاه چه پاسخی می دهید؟
پس هنگامی که همه بحث ما بر مفهوم "وجود" استوار است؛ در چه دانش و اثباتی(!) مفهوم آن را درک می کنیم؟ اگر پاسختان تجربه باشد؛ چنین پرسشی دوباره مطرح می شود که چه طور مفهوم "ماهیت" را در فلسفه بیان نمودید؛ ولی وجود را که مقدم بر ماهیت است؛ خارج از فلسفه؟!
حوزه بررسی مفهوم" نظریه"،"تفکر کردن" و"مشاهده" چیست؟!
با کمک کدام دانش و اثبات دانشیک دانستن و ندانستن را تعریف نمودید؟
اساسا آگاهی داشتن یا نداشتن با کدام دانش تشخیص داده می شود؟ یعنی با کدام دانش درمی یابیم که
از چیزی آگاهی داریم یا نه؟
هدف من از مطرح نمودن این پرسش ها؛ درک حوزه هایی از دانش و اثبات آن دانش است، که
چه طور در تفکر شماچنین مفاهیمی در آن حوزه ها تعریف و تبیین می شوند!
ضمن اینکه پرسش های قبلی هم چشم انتظار پاسختان هستند(و بیان حوزه بررسی هر یک)
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــ
۱. این واژه را هم هنوز تعریف ننموده اید و همچنین لازم است حوزه تعریف آن را مشخص نمایید.
۲. این واژه را هم هنوز تعریف نکرده اید؛ پس چگونه در بیان "علم" از آن سود می جویید؟
پس از تعریف آن؛ لازم است پاسخ دهید که اثبات یا رد یک موضوع به عنوان کاربرد علم چه معنایی
برای ما دارد؟ نسبت به چه چیزی آن را رد یا اثبات می کنیم؟
...و به این موجودات دوپا بگو: آن ارادهای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)