• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 150

    جُستار: فلسفه چیست؟

    Threaded View

    1. #6
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      بنابر این هرچه علم بزرگتر میشه فلسفه کوچکتر میشه.
      این نگرشی نادرست اما رایج است در موردِ فلسفه. اساسا فلسفه چنین رابطه‌ای با علم ندارد و من اتفاقا می‌اندیشم که فلسفه با رشد و گسترشِ علوم هم حوزه‌‌اش گسترده‌تر می‌شود و هم نیاز به آن بیشتر احساس می‌شود. علم جایگاهِ شناخت است، فلسفه اما علاوه بر شناخت معنا را نیز می‌کاود و این کاری‌ست که علم هرگز به آن کاری ندارد. علم می‌تواند چیستیِ ما را توضیح دهد، اما این فلسفه است که به کیستیِ ما می‌پردازد. به عنوانِ نمونه «پوچ» یا «هیچ» از نظرِ علمی تعریفی یک خطی و کاملا مشخص دارد که جای هیچ بحثی در آن نیست. اما همین یک کلمه را بدهید به یک فیلسوف همچون ویتگنشتاین یا سارتر تا یک کتاب پیرامون‌اش بنویسد. فلسفه در مقامِ شناخت شاید حوزه‌اش کوچک شده باشد، اما در حوزه‌ی معنا هرچه علم بیشتر پیش می‌رود، دامنه‌ی فلسفه نیز افزایش می‌یابد و شاید امروز دیگر فسلسوفانی چون کانت یا ارسطو نمی‌بینیم، اما با دگرگون شدنِ نگاهمان به فلسفه و علم، در هر دوره نسلِ جدیدی از فلاسفه بر‌می‌آیند و فلسفیدن معنایی نو می‌یابد(بنا بر ضرورت)، در حالیکه علم هم معنا و هم کاربردش همیشه یگانه است؛ اینگونه می‌شود که شما می‌بینید هر دوره‌ای فیلسوفِ خودش را دارد(یا هر فیلسوفی دوره‌ی خودش را دارد!).

      ما فلسفه‌ی علم داریم و فلسفه‌ی علوم هم داریم ( از قبیلِ فلسفه‌ی تاریخ، فلسفه‌ی مزداهیک، فلسفه‌ی هنر و... ) ... .
      Russell این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (08-25-2013),sonixax (08-24-2013),undead_knight (08-25-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •