• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 6 از 6 نخستیننخستین 123456
    نمایش پیکها: از 51 به 60 از 150

    جُستار: فلسفه چیست؟

    Hybrid View

    1. #1
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      براستی که این جستار برایم بسیار مهند و ارزشمند بوده و هست.
      دوست خردگرای گرامی، من نسک شما کاملا مطالعه کردم و دیدگاه خودم را نسبت
      به آن در این پیک می‌نگارم. امید است که اگر لغزشی و کمبودی در نوشتارم مشاهده
      نمودید آن را به پای بی‌اهمیتی به نسک و نوشتارتان نگذارید.
      ---
      یک نکته‌ی بسیار بسیار مهم اینکه از سجاوندی‌ها یا علائم نگارشی درست در یک
      نوشته‌ی «آکادمیک» و رسمی بهره نمی‌برید. برای نمونه، از سیمیکولون و علامت
      گفتاورد و ... در جای نادرست استفاده می‌کنید و بویژه سیمیکولون که کاربرد نابجا و
      حشو و پراکنده‌ی آن در سراسر نسک‌تان مشحون بود.
      ---
      در نسک شما نخستین تبیین جدی از فلسفه چنین است که فلسفه، آغاز شگفتیگری و
      حیرت انسان به طبیعت و جهان هستی می‌باشد. این شگفتیگری ما را بسوی مفاهیم
      بنیادی رهنمون می‌سازد و سپس در ادامه روش فلسفه را، قواعد و قوانین منطقی
      می‌دانید. با این کرانمایی در ادامه سیستم روانکاوی فروید را به دلیل فلسفه‌ی نامناسب
      مردود و غیرموجه خواندید! (من هم به فروید ایرادهای بزرگی دارم، ولی اینجا کاری به نگره‌های
      فرویدی نداریم) یعنی شما ایراد خود را یکسره معطوف یه روش‌شناسی و ابزار منطقی هاوکینگ
      و فروید کردید و از حیطه‌ی فلسفه خارج شدید. چراکه منطق و روش‌شناسی، در حوزه‌ی
      "فلسفه‌ی علم" بررسی می‌گردد. برای نمونه دانش "تاریخ" انقلاب کبیر فرانسه را تشریح و
      انگیزه‌ها، آثار و نتایج آن را بررسی می‌کند. ولی در "فلسفه تاریخ" ، متدشناسی تاریخی،
      راه‌های حصول علمی و .. را بررسی می‌کنیم و از همینرو اینها دیگر در قلمرو فلسفه تاریخ
      جای می‌گیرند و نه خود تاریخ.
      شما ابزار فلسفه را روش منطقی برشمردید و یکجا هم از قیاس ارستویی بهره جستید ولی
      منطق ربط مستقیمی به فلسفه ندارد و ابزاری برای فلسفه علم و روش‌شناسی محسوب
      می‌شود. برهمین پایه بیشینه‌ی آنچه برشمریدید از قلمرو اصلی فلسفه خارج بود.
      دانش برای توضیح و توصیف پدیده‌ها یک روش علمی دارد و یک روش فلسفی. مثلا علم فیزیک
      که پیرامون الکتریسیته و شار مغناطیسی و ... گفتمان می‌کند با روش علمی سروکار دارد ولی
      در تحلیل فلسفی فیزیکی ما بدنبال احکام کلی می‌گردیم. برای همین هم در فلسفه باید در
      گستره‌‌ی فراخی بدنبال احکام کلی بود:
      - استحاله تخلف معلول از علت یک قانون قطعی و غیرقابل انکار است.
      - موجود بحسب فرض عقلى یا واجب الوجود است یا ممكن الوجود، و هیچ موجودى عقلا از این
      دو فرض خارج نیست.
      - تسلسل علل محال عقلی ست. (که البته این بیخود است و تسلسل علل و ممکن‌الوجودها
      بدون یک واجب‌الوجود سراسر رواست.)
      ...
      اکتشافات علمی پایه‌های تعمق‌ فلسفی را فرامیاورند و به فلسفه یاری می‌دهند، برای نمونه قانون
      بقای انرژی می‌تواند برای فیلسوفان منتج به احکام کلی و فلسفی موجودات بشود. گفتنی است که
      علم از راه تجربه کار می‌کند ولی فلسفه صرفا به تعقل تکیه دارد، قانون‌های فلسفی ابطال‌پذیر نیستند
      (مانند قاعده‌ی علیت) ولی قوانین علمی یکسره ابطال‌پذیرند. مثلا در قانون علیت اگر علت مشاهده
      شد ولی معلولی رویت نشد قانون باطل نمی‌شود، بساکه می‌گوییم علت تامه نبود.
      پس تا اینجا ما یک روش علمی، یک روش فلسفه‌ی علمی و یک فلسفی محض داشتیم، در روش علمی
      با آزمایش و مشاهده سروکار داریم، در روش فلسفه‌ی علمی خارج از حیطه‌ی علم به موضوع و ابعاد آن
      منگریم و در روش فلسفی هم علم مطروحه را در گستره‌ی فراخی تفسیر می‌کنیم. برای همین گستردگی
      احکام فلسفی فراگیر و کلی هستند (علیت، تسلسل و ...) و روابط حاکم بر اشیاء را بصورت کیفی
      تقسیم‌بندی می‌کند.
      ---
      گفتنی‌ها فراوان است ولی بیش از این روده‌درازی نمی‌کنم، همینها فعلا بماند تا ببینم پاسخ شما چیست.
      راستی، از گفتگوی تند و پاسخ آتشین بمن هم بپرهیزید چون من برای "هم‌اندیشی" اینجا هستم و اگر
      باورهای شما را راستین و درست بیابم در عقاید خودم بی‎‌درنگ بازنگری خواهم کرد.
      ویرایش از سوی Alice : 11-11-2013 در ساعت 01:54 AM

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (11-11-2013),Mehrbod (11-12-2013),Rationalist (11-13-2013)

    3. #2
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      با این کرانمایی در ادامه سیستم روانکاوی فروید را به دلیل فلسفه‌ی نامناسب
      مردود و غیرموجه خواندید! (من هم به فروید ایرادهای بزرگی دارم، ولی اینجا کاری به نگره‌های
      فرویدی نداریم) یعنی شما ایراد خود را یکسره معطوف یه روش‌شناسی و ابزار منطقی هاوکینگ
      و فروید کردید و از حیطه‌ی فلسفه خارج شدید. چراکه منطق و روش‌شناسی، در حوزه‌ی
      "فلسفه‌ی علم" بررسی می‌گردد. برای نمونه دانش "تاریخ" انقلاب کبیر فرانسه را تشریح و
      انگیزه‌ها، آثار و نتایج آن را بررسی می‌کند. ولی در "فلسفه تاریخ" ، متدشناسی تاریخی،
      راه‌های حصول علمی و .. را بررسی می‌کنیم و از همینرو اینها دیگر در قلمرو فلسفه تاریخ
      جای می‌گیرند و نه خود تاریخ.
      "فلسفه علم" نیز در ترازی بنیادی تر در فلسفه، تعریف و تبیین می گردد. آن گونه که در مقاله، واژه "فلسفه" تعریف شده است؛ می توانید مقصودم را دریابید.
      فلسفه نقش بنیادی ترین ستون فکری ما را برعهده دارد. حتی اگر فیزیکدانی، در فلسفه فیزیک به درک مناسبی رسیده باشد؛ همچنان با یک فیلسوف واقعی که به طور شایسته به فلسفه پرداخته؛
      دگرسانی خواهد داشت!




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      شما ابزار فلسفه را روش منطقی برشمردید و یکجا هم از قیاس ارستویی بهره جستید ولی
      منطق ربط مستقیمی به فلسفه ندارد و ابزاری برای فلسفه علم و روش‌شناسی محسوب
      می‌شود. برهمین پایه بیشینه‌ی آنچه برشمریدید از قلمرو اصلی فلسفه خارج بود.
      مقصودتان چیست از اینکه منطق ربط مستقیمی به فلسفه ندارد؟!!!
      گویا تعریفی که از "فلسفه" و "منطق" ارایه نموده ام و ارتباطشان را به درستی درنیافته اید!
      به قول برتراند راسل؛ شایسته است با کنار گذاشتن دیدگاه خودتان نسبت به جستار؛ از دید طرف مقابل نیز به جستار بنگرید تا به مقصود او اشراف بهتری پیدا کنید و سپس با خرد ناب۱ ،به مقایسه
      دیدگاه وی با نگرش خودتان بپردازید تا به خوبی اندیشه نقادانه را به کار بسته باشید.
      از این رو، اگر موافق با این اندیشه نقادانه می باشید؛ با چنین رویکردی در مقاله خردورزی نمایید. تلاش من چنین بوده که به طور ساده و روان نگرشم را توصیف نمایم. از این رو بر خود خرده می گیرم اگر مخاطب با رویکرد نقادانه و با دقت کافی نیز؛ نتواند دیدگاهم را دریابد.







      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      دانش برای توضیح و توصیف پدیده‌ها یک روش علمی دارد و یک روش فلسفی. مثلا علم فیزیک
      که پیرامون الکتریسیته و شار مغناطیسی و ... گفتمان می‌کند با روش علمی سروکار دارد ولی
      در تحلیل فلسفی فیزیکی ما بدنبال احکام کلی می‌گردیم. برای همین هم در فلسفه باید در
      گستره‌‌ی فراخی بدنبال احکام کلی بود
      " روش علمی " که آن را مستقل بیان نموده اید؛ معنا و مفهوم خود را چگونه و در چه حوزه ای پیدا کرده است؟
      محدود نمودن "فلسفه" به اینکه صرفا به احکام کلی بپردازد؛ معنای بسیار ناقصی را به ان می دهد و من جز شما و اندکی از افراد دیگر؛ فیلسوف یا افرادی که در ترازی مناسب به فلسفه پرداخته باشند را سراغ ندارم که چنین ساده انگارانه فلسفه را تعریف نمایند. در همان مقاله نیز نگاشته بودم که مساله اساسی بر سر یک "واژه" نیست؛ بلکه سود بردن از آن واژه در اندیشیدن۲ و گفتمان ها مهند می باشد. و مهند تر از آن؛ ادراکات ریشه ای عمیق و شفاف نسبت به فربود.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      اکتشافات علمی پایه‌های تعمق‌ فلسفی را فرامیاورند و به فلسفه یاری می‌دهند، برای نمونه قانون
      بقای انرژی می‌تواند برای فیلسوفان منتج به احکام کلی و فلسفی موجودات بشود.
      در بخشی از مقاله که با عنوان "اثر دانش بر فلسفه" به این موضوع پرداخته ام؛ با نگر خودتان دگرسانی می بینید؟





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      ولی فلسفه صرفا به تعقل تکیه دارد، قانون‌های فلسفی ابطال‌پذیر نیستند
      (مانند قاعده‌ی علیت)
      پس چگونه است که اکتشافات علمی(ابطال پذیر)، بر فلسفه اثر می گذارند؟ و بیشینه فیلسوفان تاریخ، شک و بازنگری را در سرلوحه فلسفیدن خود قرار داده اند؟ درحالیکه شما حوزه فلسفه را صرفا پرداختن به قانون هاییکلی، بدیهی و عقلی محض محدود می نمایید؟
      اما مثالی که آوردید برایم جالب تر بود! من که در معرفت شناسی خود را خردگرا می نامم؛ قانون علیت را تجربی می پندارم. حال شما که خود را تجربه گرا می خوانید؛ چه طور آن راقانونی بدیهی ذکر کردید؟!





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      پس تا اینجا ما یک روش علمی، یک روش فلسفه‌ی علمی و یک فلسفی محض داشتیم، در روش علمی
      با آزمایش و مشاهده سروکار داریم، در روش فلسفه‌ی علمی خارج از حیطه‌ی علم به موضوع و ابعاد آن
      منگریم و در روش فلسفی هم علم مطروحه را در گستره‌ی فراخی تفسیر می‌کنیم. برای همین گستردگی
      احکام فلسفی فراگیر و کلی هستند (علیت، تسلسل و ...) و روابط حاکم بر اشیاء را بصورت کیفی
      تقسیم‌بندی می‌کند.
      پس از آنکه با رویکردی بهتر در مقاله خردورزی نمودید؛ امید است دریابید که چرا "فلسفه" را صرفا محدود به آنچه شما بیان می دارید؛ تعریف نکرده ام.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      گفتنی‌ها فراوان است ولی بیش از این روده‌درازی نمی‌کنم، همینها فعلا بماند تا ببینم پاسخ شما چیست.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      راستی، از گفتگوی تند و پاسخ آتشین بمن هم بپرهیزید چون من برای "هم‌اندیشی" اینجا هستم و اگر
      باورهای شما را راستین و درست بیابم در عقاید خودم بی‎‌درنگ بازنگری خواهم کرد.
      لحن نوشتار و پاسخ های من؛ بازخورد سخن مخاطبم می باشد و سود بردن از لحن تند و نفرت انگیز نیز، به جای خود لازم و بایسته است!

      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـ
      ۱. یکی از مهند ترین مسایل فلسفی، پرداختن به چیستی خرد می باشد. موضوعی که میان فلاسفه و حتی عارفان نیز مورد بحث و جدل های فراوان بوده است.
      من نیز به تعریف این واژه از نگر خود پرداخته ام و در چند پست پیشین در همین جستار؛ بیان نموده ام که "خرد ناب" و حکم آن، می تواند معنایی بهتر و متفاوت تر نسبت به مکتب های فلسفی تجربه گرایی و یا ماتریالیستی داشته باشد.
      ۲. شاید برایتان چنین پرسشی مطرح شود که مگر ما در اندیشه خود، مختار نیستیم هر مفهومی را برای واژگان گوناگون در نگر داشته باشیم؟ چه مشکلی دارد که برای نمونه، ما "فلسفه" را در اندیشیدن خویشتن خودمان، معنایی متفاوت و نامانوس به کار گیریم؟
      همچنان لازم است پاسخ را در همان مقاله یافت. علاوه بر آن هنگامی که میان اندیشیدن شخصی و گفتمان فلسفی/دانشیک با دیگران؛ بخواهید دارای نظام فکری یکپارچه و واحد، با معنا گذاری مناسب بر واژگان گوناگون باشید؛ انگاه لازم است حتی در اندیشه شخصی نیز؛ معناهایی مناسب برای واژگان مهند، در نگر بگیرید. زیرا همواره در گفتمان و دیالکتیک؛ نظام فکری خودتان را بنا می کنید.
      البته چندیست که برای خردورزی(اندیشیدن شخصی با اصول خردگرایی) به نظریه ای جدیدتر و کارآمد تر می اندیشم و جستاری هم پیرامون آن ایجاد نموده ام. ولی از انجاییکه از آن استقبالی نشد؛ من هم از بیان بیشتر آن در این انجمن منصرف شدم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (11-13-2013)

    5. #3
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      " روش علمی " که آن را مستقل بیان نموده اید؛ معنا و مفهوم خود را چگونه و در چه حوزه ای پیدا کرده است؟ پس چگونه است که اکتشافات علمی(ابطال پذیر)، بر فلسفه اثر می گذارند؟ و بیشینه فیلسوفان تاریخ، شک و بازنگری را در سرلوحه فلسفیدن خود قرار داده اند؟ شما حوزه فلسفه را صرفا پرداختن به قانون هاییکلی، بدیهی و عقلی محض محدود می نمایید؟ من که در معرفت شناسی خود را خردگرا می نامم؛ قانون علیت را تجربی می پندارم. حال شما که خود را تجربه گرا می خوانید؛ چه طور آن راقانونی بدیهی ذکر کردید؟!
      نه من نگفتم اصول فلسفی بدیهی هستند، گفتم که علم به فلسفه یاری می‌کند و
      تجربه‌های علمی می‌تواند قانون‌های فلسفی را پوچ کند و یا به گسترش آن کمک کنند.
      پس فلسفه هم در مسیر علم پیچ و تاب می‌خورد و نقش می‌گیرد. به زبان دیگر فلسفه
      ماحصل علم است و تجربه‌ها و مشاهده‌های علمی به فلسفه مختوم می‌شوند. برای
      نمونه تسلسل علل تا ازل از لحاظ فلسفی پوچش پذیر نیست. زمانیکه می‌گوییم این
      تسلل تا ازل شاینده نیست یک قانون عقلانی و خردپذیر است و هرگز هم از طریق "عقلی"
      پوچ نمی شود!
      روش علمی یعنی تجربه و مشاهده، پیش بینی پذیری، ابطال پذیری و ... مثلا قانون یکم
      ترمودینامیک با روش علمی بدست آمده است، شما می‌توانید فرایندهای ترمودینامیکی را
      دستکاری کنید و سرانجام پیشی بینی کنید که انرژی درونی سیستم چند ژول است. این
      یعنی روش علمی، ابطال‌پذیری و مشاهده! اگر انرژی درونی با پیش بینی ما از تجربه‌های
      پیشین هماهنگی نداشت قانون ابطال می‌شود، بهمین سادگی. قانون علیت را هم از لحاظ
      تجربی می‌توان ابطال کرد ولی از نگاه و تبیین فلسفی نه! به عنوان مثال گزاره‌ی "علت تامه،
      واجبا معلول را محدث می‌کند" از جنبه‌ی فلسفی پوچش پذیر نیست، اگر علتی بود ولی
      معلولی دیده نشد می‌گوییم علت تامه نبود و اگر هم معلول بود و علتی دیده نشد علت را
      "غایب" نمی‌دانیم. یعتی فیلسوفان در صورت مشاهده‌ی یکی از دو عامل مذکور علیت را هرگز
      ابطال نمی‌کنند! پس قانون یکم ترمودینامیک، پایستگی عنصرها و ... که در گروه قوانین علمی
      هستند همگی با تجربه ابطال می‌شوند، ولی زمانیکه یک قانون بصورت فلسفی بیان شود
      از طریق تجربی ابطال نمی‌شود.
      دیگر اینکه رابطه‌ی علم و فلسفه هم یک پیوند دوسویه است و ما فلسفه را هرگز محدود نکردیم.
      فلسفه سرشاخه‌ی فراخی از علوم است و گستردگی آن همه‌ی علوم تجربی و نظری را فرامی‌گیرد،
      فلسفه مستلزم تجربه‌های علمی‌ست.
      ----
      پاسخ کامل تر شما را در روزها و هفته‌های آتی خواهم داد، فعلا "شور حسینی" ما را فراگرفته
      و حوصله‌ی پرداختن به فلسفه و منطق را نداریم. از سویی درگیری های شخصی و درسی هم
      مزید بر علت شده تا ما این جُستار را همینجا رها کنیم و این گفتمان را شاید بسیار دیرتر پی بگیریم!
      پاینده باشید.

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      مزدك بامداد (12-17-2013)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (11-12-2013)

    9. #5
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      کاربرد ';' همچنانکه بانو آلیس گفت ناجور است, همینجور برخی واژگان مانند "فربود[8]" بسیار به گوش ناآشنا هستند, نیاز به پانویسی دارند.
      سمیکلون را برای ویرگول بکار نمی‌برند، این نماد میان دو جمله‌ی مستقل که یگانگی معنایی دارند بکار می‌رود.
      نقطه‌اش برای این است که جمله بپایان رسید و ویرگول آن نمادی برای وحدت معنایی در جمله‌ی بعدی. همچنین
      کاربرد این " نماد برای نشان دادن واژه‌ی ویژه‌ای در جمله است و اگر یکبار یک واژه را با این نماد مشخص کردیم
      شایسته است که بار دیگر آن را بکار نبریم. زیرا گاهی افراد گمان می‌کنند این نماد برای تاکید بیشتر است و
      هی آن را برای هر واژه‌ای بکار می‌برند...
      البته ایراد من در نوشته‌های رسمی بود، واضح است که اینجا یا هر جای دیگر هرطور دلمان بخواهد می‌نویسیم.

    10. 3 کاربر برای این پست سودمند از Alice گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (11-13-2013),sonixax (11-12-2013),مزدك بامداد (12-17-2013)

    11. #6
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ولی همگی مانند تیری میماند که به جای خوردن به آماج[1], تنها به گرد آن میخورد و گاه بیش از اندازه وانمایشیک[2] (pretentious) به نگر میاید.
      ؟!





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      بدید من یک نگاهی به بنداشت‌ها[4] و آروین‌گرایی (چرا بازکاوش[5] {فراهازش[6] / induction} از بیخ کار میکند) هم میتواند کارآمد[7] باشد.

      رویهمرفته جایِ کاری فراوان دارد.
      حتما جای کار فراوانی دارد! آن نوشتار در ابتدا قرار نبود مقاله ای مستقل شود؛ اما هنگامی که مطلب کمی مفصل شد؛ ترجیح دادم به صورت مقاله ای مستقل آن را منتشر کنم.
      نگارش همه آن تنها در چند ساعت به طور پیوسته انجام شده است.
      برخی از کاستی های آن که کسی اشاره نکرد:
      فهرست دقیق بن مایه ها وجود ندارد- بسیاری از واژگان و مفاهیم نیاز به توضیحاتی مفصل در پاورقی دارند- به نقد روانکاوی فروید و دیدگاه فلسفه ستیزانه هاوکینگ خیلی کم پرداخته شده و ...






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      برخی واژگان مانند "فربود[8]" بسیار به گوش ناآشنا هستند, نیاز به پانویسی دارند.
      در توضیح Realism واژه "واقعیت" را درون پرانتز به عنوان هم معنا بودن فربود نگاشته ام. به گمانم بسنده بوده باشد.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •