brazzers :))دخترک هات بلوند یهودی با بیکینی لب ایوان در حال آفتاب گرفتن است. روغن ماساژ از دستش رها شده و جلو پای امام می افتد.
دختر: اوا شرمنده. چیزیتون که نشد؟
امام: نه عزیزم. میخوای بیارمش بالا برات؟
دختر: آخه زحمتتون میشه... راستش من تنها موندم. کسی هم نیست پشتمو روغن بزنه....
امام: مگه من مردم؟ خودم در خدمتتم دربست...
دختر: اوا شما مسلمونا چه مهربونید... چه دین رافت و عطوفتی دارید....بیا بالا....
massage plot:)))
















































پاسخ با گفتآورد