خیلی وقته با هیچ چی جز مستی
یاد روزای خوش نمی افتم
هیچ چی تو زندگیم جدی نیست
حتی شعرایی که برات گفتم
خیلی وقته برای بوسیدن
هـــیچ شوقی ندارم و سردم
وقتی می گن چقد با احساسی
دوست دارم بگم غلط کردم
عاشقِ خیلـیا شدم هر بار
دخترای زیادی و دیدم...
گاهی با عشق رو به راه شدم
اما از ازدواج ترسیدم
این دیگه واقعا غم انگیزه
هیچ چی قلبت رو مبتلا نکنه
دوست داری یه شب بخوابی و صبح
زنگِ هیچ ساعتی صدا نکنه
هیچ چی تو زندگیم جدی نیست
خیلی خوابم میاد و بیدارم
کاش ترکم کنی یه شب وقتی
گم شدم لا به لای گیتارم ...
رستاک