• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 38

    جُستار: چامه‌سرایان گمنام

    Hybrid View

    1. #1
      رهگذر
      Points: 2,831, Level: 32
      Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خونسرد
       
      shahin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2012
      نوشته ها
      27
      جُستارها
      0
      امتیازها
      2,831
      رنک
      32
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 71 بار در 27 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
      با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود
      هی کار دست من بدهد چشم های تو
      هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود
      با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان
      حس می کنم که قافیه هایم عوض شود
      جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر
      با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود
      سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
      حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود
      قدری کلافه ام و هوس کرده ام که باز
      در بیت های بعد ، ردیفم عوض شود
      حـوّای جا گرفته در این فکر رنج ِ تلخ
      انگــار هیچ وقـت به آدم نـمی رسد
      تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
      حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد
      با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم!
      وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود ( ناشناس ، این شعر حس خوبی بهم میده)

    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از shahin گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (08-07-2013),Dariush (08-07-2013),sonixax (08-08-2013),undead_knight (08-08-2013)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی shahin نمایش پست ها
      وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
      با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود
      هی کار دست من بدهد چشم های تو
      هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود
      با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان
      حس می کنم که قافیه هایم عوض شود
      جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر
      با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود
      سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
      حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود
      قدری کلافه ام و هوس کرده ام که باز
      در بیت های بعد ، ردیفم عوض شود
      حـوّای جا گرفته در این فکر رنج ِ تلخ
      انگــار هیچ وقـت به آدم نـمی رسد
      تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
      حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد
      با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم!
      وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود ( ناشناس ، این شعر حس خوبی بهم میده)
      بسیار عالی بود،سپاس. به گمانم این را (یا چیزی شبیه به این را)از اسماعیل خوییِ نازنین پیش از این خوانده بودم، اما مطمئن نیستم.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      shahin (08-09-2013),sonixax (08-08-2013),undead_knight (08-08-2013)

    5. #3
      رهگذر
      Points: 2,831, Level: 32
      Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خونسرد
       
      shahin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2012
      نوشته ها
      27
      جُستارها
      0
      امتیازها
      2,831
      رنک
      32
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 71 بار در 27 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      بسیار عالی بود،سپاس. به گمانم این را (یا چیزی شبیه به این را)از اسماعیل خوییِ نازنین پیش از این خوانده بودم، اما مطمئن نیستم.
      خواهش میکنم استاد ، به احتمال زیاد شبیه بوده ، چون کنجکاوی در این باره تا جایی پیش رفت که برای یابنده شاعر این شعر چند هزار دلار جایزه تعیین شد ، هر چند ثمری نداشت .

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از shahin گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (08-11-2013),sonixax (08-09-2013),undead_knight (08-09-2013)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی shahin نمایش پست ها
      خواهش میکنم استاد ، به احتمال زیاد شبیه بوده ، چون کنجکاوی در این باره تا جایی پیش رفت که برای یابنده شاعر این شعر چند هزار دلار جایزه تعیین شد ، هر چند ثمری نداشت .
      من سرچ کردم انگار به شاعری به نام "الهام دیداریان" منتسب شده،البته تکرار در منابع فارسی هیچ دلیل خوبی برای اطمینان نیست:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. 5 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (08-10-2013),Dariush (08-11-2013),Russell (08-10-2013),shahin (08-10-2013),sonixax (08-09-2013)

    9. #5
      رهگذر
      Points: 2,831, Level: 32
      Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خونسرد
       
      shahin آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2012
      نوشته ها
      27
      جُستارها
      0
      امتیازها
      2,831
      رنک
      32
      Post Thanks / Like
      سپاس
      203
      از ایشان 71 بار در 27 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      من سرچ کردم انگار به شاعری به نام "الهام دیداریان" منتسب شده،البته تکرار در منابع فارسی هیچ دلیل خوبی برای اطمینان نیست:))
      البته به نظرم قضیه دلارا بیشتر به خاطر اضافه کردن به گیرایی و جذابیت شعر بوده نبایدجدی گرفت ، من فکر میکردم این شعر رو باید یک مرد گفته باشه ،به همین دلیل از هر بهانه ای استقبال میکنم، بله اقا این روزا به تن ماهی هم نمیشه اطمینان کرد. مناظره معروف ایرج میرزا :ایرج میرزا با حاج حسین ملک دوستی و مناظره داشت . گویا ملک به ایرج میرزا قول داده بود که غاز و بوقلمون برایش بفرستد(باج سبیل) و این وعده را به فراموشی سپرده بود . ایرج طی رباعی این موضوع را به ملک یادآوری کرده:
      ایرج:اقوال پر از مکر و فسون تو چه شد؟
      الطاف ز حد و عد برون تو چه شد؟
      با آن همه وعده ها که بر من دادی
      غاز تو چه شد ؟بوقلمون تو چه شد؟
      ملک التجار:

      ایرج ز خراسان طلب غاز نمود
      باب طمع و آز به من باز نمود
      غافل بود او که غاز با بوقلمون
      چون دانه نبود جمله پرواز نمود!
      ایرج:

      حیف است که خلف وعده آغاز کنی
      با شعر مرا از سر خود باز کنی!؟
      با داشتن هزارها بوقلمون
      از دادن یک بوقلمون ناز کنی!؟
      ملک التجار:

      ای آنکه سزد خوانم اگر شهبازت
      طوطیست همی کلک شکر پردازت
      چون صرفه نبردم از تو غازی همه عمر
      هرگز ندهم بوقلمون و غازت
      و ایرج با این رباعی به این مناظره پایان داد:

      ای وعده تو تمام بوقلمونی
      یادآر از آن وعده در بیرونی
      از آن همه ثروت وکیل آبادت
      یک غاز به من نمی دهی ای ....؟

    10. 4 کاربر برای این پست سودمند از shahin گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (08-11-2013),Russell (08-10-2013),sonixax (08-11-2013),undead_knight (08-10-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. دانش ژنتیک، شبیه‌سازی، آینده و اخلاقیات
      از سوی Anarchy در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 17
      واپسین پیک: 10-09-2012, 10:54 PM
    2. فرهنگ‌سازی؛ دشواری‌های فرهنگی - اجتماعی ما ایرانیان
      از سوی Mehrbod در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 9
      واپسین پیک: 04-26-2012, 06:05 AM
    3. پاسخ: 9
      واپسین پیک: 04-26-2012, 06:05 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •