شما گفتید برای برپایی دموکراسی نیاز به این است که جامعه مانند دورهیِ روشنگری در اروپا فیلسوف تولید کند، منظور این بوده که به تئوری پردازی این فیلسوفان تولیدی نیاز داریم، نمیدانم شاید هم میفرمایید برای قشنگی و زینتِ رویِ طاقچه لازم هستند.
شما بفرمایید اندکی توضیح دهید بستن در مجلس و تعطیل کردن قانون مشروطه (هر چقدر هم ضعیف بوده باشد) ربط بیشتری به گسترش دموکراسی دارد یا کشیدن راه آهن؟
بله، بسیار خوب میشد که این ادعاهای دوستان که اگر رضاشاه راه آهن نمیکشید ما نمیدانستیم امروز دموکراسی چیست قابل اثبات بود، البته معمولا برای دفاع از چنین ادعاهایی استدلال درست کافیست ولی خب ادعاها عجیب و غریب هستند و شواهد ناموجود این است که به ماشین زمان نیاز پیدا میشود.کاش میشد یه شبیه سازی تاریخی کرد تا بشه فهمید اگر رضاشاه نبود الان شما از کدوم دموکراسی در ایران دفاع میکردین.
صحبت از این بود که هر چیزی رو باید در زمان ومکان خودش سنجید.