
نوشته اصلی از سوی
Russell
یا اسپاگتی !!
دوست گرامی احتراع چرخ از نو اصطلاحیست برای توصیفِ وضعی، که در آن سعی در اختراع و ابداع چیزی که موجود است بکار میرود.منظور من هم سخن شما درباره تولید فیلسوفانی مانند عصر روشنگری بود که آن فیلسوفان مبانی و اصول لیبرال دموکراسی را برای ما از نو بنویسند.
در ایران در همان و حتی پیش از انقلاب مشروطه هم مردان سیاسی باسوادی که در فرنگ درس خوانده بودند و بدنبال تجدد و آزادی باشند وجود داشت، خود انقلاب مشروطه حاصل همان تغییر بود علتش هم ارتباط با غرب و ایجاد عدهای روشنفکر خواهان تغییر بود.
اینکه تاسیس مدرسه نهایتا چه مقدار به آزادی خواهی و دموکراسیطلبی ایرانیان منجر شده تغییری در اینکه رضا شاه هیچ علاقهای چه در نظر و چه در عمل به دموکراسی و آزادی نداشت ندارد و تاسیس مدرسه و... صرفا به تفکرات قدرت طلبانه، میهنپرستانه (؟) و... برمیگردد نه آزادی خواهی او.
به نظر من ایراد دوستان به ستیز رضا شاه با آزادی و آزادی خواهان (که البته بنا به ادعای دوستان نباید وجود خارجی میداشته چرا که در آن زمان هیچکس نمیدانسته آزادی و مجلس و دموکراسی یعنی چه !!) سراسر بجاست، و دفاع استدلال از اینکه چون راه آهن کشیده و اصلا آن زمان کسی نمیدانسته آزادی یعنی چه (؟!!) پس ایرادی بر او وارد نیست اتفاقا قضاوتی خالی از عینیت است.