Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
زل زدن به ناموس!
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 71

    جُستار: زل زدن به ناموس!

    Threaded View

    1. #19
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ای بابا، من اصلا چیز دیگری می‌گفتم!

      مسئله اینست که شعور ِ اجتماعی، یعنی نحوه‌ی رفتار ِ شخص و درک او با/از محیط پیرامون ِ خود هیچ پیوندی با ضریب ِ هوشی او ندارد. بجز در موارد ِ حاد عقب‌افتادگی هر کس می‌تواند در صورت میل ِ و انگیزش ِ عینی به آموختن راه‌های ِ درست ارتباطات مبتنی بر اخلاقیات در زندگی ِ روزمره بپردازد. اما این هم، همانند هر چیز ِ دیگری نیاز به محرکی خارجی دارد، و این محرک(عموما)چیزی نیست بجز میل به پذیرفته شدن در جمع، دیده و شنیده شدن در آن، و در نهایت تبدیل به جزئی از آن شدن. یعنی چه؟ یعنی ما برای ِ آنکه در یک جامعه‌ی ِ انسانی به عنوان عضوی قابل ِ احترام و بهره‌مند از حقوق ِ متقابل ِ انسانی پذیرفته بشویم «یاد» می‌گیریم که مثلا، در جمعی متشکل از چند خانم جوان ِ نیمه آشنا جک‌های رکیک نگوییم، در گفتگو با اشخاص بزرگتر از خودمان از اسامی ادوات ِ جنسی استفاده نکنیم، در یک میتینگ ِ کاری با مایو نرویم و غیره. حالا شخصی را تصور بکنید، که فارغ از هرچه می‌کند مورد پذیرش ِ 99% جامعه‌ی ِ خود قرار می‌گیرد، همه جا از قبل و بطور پیشفرض از احترام و مقبولیت بهره‌مند است و برای جلب ِ نظر دیگران نیازی به پیروی از قواعد ِ موجود ندارد. برای کسب ِ احترام لازم نیست در پروسه‌ی ِ همه‌شمول ِ «احترام متقابل» پای‌بند باشد و حتی اگر با دیگران به مثابه‌ی ِ کسانی که ارث ِ پدرش را خورده‌اند رفتار بکند بدلیل مرعوب بودن ِ آن دیگران از جایگاه اجتماعی، موقعیت ِ اقتصادی، زیبایی ِ ظاهری و ... همچنان مورد احترام و پذیرش ِ اجتماعی قرار خواهد گرفت. چنین شخصی، الزام ِ ضروری برای «آدم» بودن را از دست می‌دهد و «ممکن» است(بسته به حالات روحی و روانی ِ خود)آدم باشد یا نباشد، اما دیگر تضمینی وجود ندارد و عواقبی وجود ندارد و همه چیز به خود ِ او بستگی دارد، و از آنجاکه جوامع ِ مبتنی بر چنین ضوابطی همواره بدوی و در مراحل ِ آغازین تمدن جاری در زندگی ِ روزمره به عنوان چیزی عینی هستند، 99% این اشخاص تبدیل به اراذلی یکسره خرصفت تبدیل می‌شوند.

      مثال‌هایی که در ایران ِ خودمان به آنها برخورده‌ام و الان به ذهنم می‌رسد:
      1. اشخاص ِ بسیار زیبا، که در رفتارهای روزمره خود آدمها را به دو دسته‌ی ِ «برای ِ من جالب» و «برای ِ من ناجالب» تقسیم می‌کنند و با گروه اول با نخوت، و با گروه دوم با بیزاری رفتار می‌کنند. در روابط عاطفی نقشی زالوصفت ایفا می‌کنند و از آغاز خود را به عنوان طرف ِ قوی رابطه تحمیل می‌کنند. در رابطه با مسائلی که برایشان جذابیت ندارد، حتی اگر بسیار مهم باشند رفتاری یکسره توأم با انکار اتخاذ می‌کنند و غیره.

      2. اشخاص بسیار ثروتمند، که فارغ از دیپلم داشتن یا نداشتن همه جا آقای مهندس خطاب می‌شوند، مورد احترام و مقبولیت اجتماعی بسیار قرار می‌گیرند و در ارتباط با مشکلات دیگران احساس ِ همدردی دارند درحد یک قاتل ِ سایکوپث.

      3. پزشکان، که بطور پیشفرض و فارغ از آنچه می‌کنند و آنکه هستند، فقط به صرف ِ فعالیت در حرفه‌ی ِ پزشکی، آدمهای قابل احترامی تلقی می‌شوند. اکثریت ِ مطلقی از آنها آدمهای ِ وجدان‌تعطیل ِ پول پرست و فاسدی هستند.

      4. زنان، که بدلیل درک ِ حاکم ِ مردسالارانه از سکس به عنوان «امتیازی که زن به مرد می‌دهد»(و نه تذلذی متقابل)، همواره از میزان ِ مشخصی مقبولیت ِ پیشفرض بهره می‌برند و رفتار، شخصیت و کیستی ِ آنها به مرحله‌ی ِ دوم اهمیت سقوط می‌کند.

      5. ملاها، که فارغ از خر بودن «علما» و «روحانیون» لقب می‌گیرند و مورد احترام هستند. این یکی خوشبختانه تا اندازه‌ی زیادی از میان رفته.

      حالا دوستان یک بحثی بکنند درباره‌ی نورون‌ها و اطلاعات ِ آماری ببینیم به کجا می‌رسیم!
      زنده باد زندگی!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-19-2011),sonixax (02-18-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. کابوس و چرایی آن
      از سوی Soheil در تالار پزشکی و بهداشت
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 08-16-2015, 05:25 PM
    2. پاسخ: 7
      واپسین پیک: 08-23-2013, 09:38 PM
    3. دعوای دو کمپانی اسپم هاوس و سایبر بونکر، اینترنت اروپا را فلج کرد
      از سوی W.Churchill در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 1
      واپسین پیک: 03-30-2013, 11:10 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •