
نوشته اصلی از سوی
Anarchy
هنگامی که فارسیان از قادسیه عقب نشینی نمودند و این خبر به یزدگرد رسید که چه اتفاقی برای رستم افتاده و ....و به وی گفتند که بیش از 50000 هزار کشته داشته ایم ! یزدگرد به سرعت به سمت اهل بیتش رفت و در کنارایوان ایستاد و گفت
سلام بر تو ای ایوان »»»» «««« بدان من از از تو دور میگردم و سپس به سمتت باز خواهم گشت ، من یا مردی از فرزندانم که زمانش نزدیک نیست ،پس سلیمان دیلمی میگوید : بر ابی عبدالله داخل گشتم و از این قضیه پرسیدم ، و گفتم : منظور خسرو از این جمله چیست ؟ »»»» یا مردی از فرزندانم ؟! گفت : آن مرد یار شما قائم به امر الله ششمین فرزند من میباشد که فرزند من و یزدگرد هستش !!!!