• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 55

    جُستار: تعالیم ارزشمند اسلام

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mmns2001 نمایش پست ها
      با درود
      نسبیت در اخلاق امروز در کلیات یک امر منسوخ است(ولی در جزییات وابسته به شرایط است است)
      دلیل ان نیز این امر است که ما امروز چهارچوب جهانی برای اخلاقیات داریم و اینها تعریف و تحقیق شده
      ولی در گذشته اینگونه نبود
      ما باید ویژگی های هر فرد و اعمالش را با توجه به شرایط معیشتی وی در نظر بگیریم
      این گفتار عقلی است
      یعنی ما نمی توانیم بگوییم که دانشمندی مانند نیوتن از فیزیک هیچ نمی دانسته و دلیل خود را این بگیریم که نظریه های او(بیشترش را) انیشتین در مورد فیزیک رد کرد
      ما باید بیاییم اینگونه برسی کنیم که نیوتن چه گشایشی در فیزیک انجام داد و در ان شرایط چه اقدامات بزرگی انجام داد پس قابل تقدیر است کارش
      حالا در مورد پیامبر اسلام نیز همین گونه بوده یعنی وی این سنت برده داری که در انجا از گذشته های دور رایج شده بود تعدیل کرد تا حدودی
      یا می توانیم از روند ایجاد یک تمدن برای ایشان سخن گوییم که ایشان در جهت ساخت ان تلاش کرد
      یا می توانیم از تعالیم وی در موارد گوناگون سخن گوییم که سبب شد اصلاحاتی انجام شود
      پس این اسلام تعالیم ارزشمند دارد که باید بدقت مورد برسی قرار گیرد(ولی بیشترش در این زمان کاربردی ندارد این دقیقا مانند این است که بگوییم پیشتر اختراع سیستم پست با اسب های تند رو خوب بوده و این کار ارزشمندی بوده ولی هم اکنون دیگر کاربردی ندارد)
      در ضمن باید بدانید توهینها که شما می گویید و نقد می کنید با یک دید بسته و ناشی از درک نکردن سیر باورها در بشر و شرایط است
      یعنی در مقابل یک شرایط و در یک محیط و با یک باور شخصی یافت شده بوده که کمترین مهمل بافی را در ادبیاتش داشته
      سپاسگذارم
      ببینید گرامی، شما با تکرارِ یک چیز نمی‌توانید آنرا مقوَم بدانید. نسبیت کلیات و جزئیات ندارد، ربطی به جغرافیا و تاریخ هم ندارد، اگر باطل است، در همه‌ی شرایطِ جغرافیایی و تاریخی، چه در جزء و چه در کل، باطل است. بگذریم که اساسا در بحثِ اخلاقی، کلی یا جزئی دانستنِ کنش‌ها یا واکنش‌ها، موضوعیتی ندارد، چرا که همیشه و در همه حال در قضاوتِ آدمیانِ عصرِ خود و آیندگان قرار داریم و باید در برابرشان مسئول باشیم.

      شما موضوعات را با هم مخلوط میکنید و بعد از آن میان میخواهید یک چیزی بیرون بکشید. اگر میخواهید به ما ویو (View) بدهید، بله مشکلی ندارد که افراد و ماهیت کارهایشان را بر اساسِ شرایطی که در آن میزیسته‌اند بررسی کنید، اما هنگامی که می‌خواهید به ما راهکار و راهنمائی ارئه دهید دیگر شرمنده شما میشویم. اسلامِ عزیز و پیامبرِ اکرم‌اش، دستگاهی اخلاقی(!) را با سنت و کتابِ خود بنا نهاده‌اند که بر پایه ادعای خودشان شاید و پیروانش حتما، مشکل‌گشای تمام دشواری‌های انسان‌ها در همه‌ی اعصار است. خوب ما هم باید دست بیاندازیم در این صندوقچه ببینم درونش چیست و شوربختانه وقتی دست می‌اندازیم درونش، بسیار سرهای بریده و شکم‌های پاره‌ی یهودانِ بنی‌قریضه، کفار و مشرکین پیرامون پیامبرتان و شهر‌ها و آبادی‌های سوخته و ویران شده توسطِ پیروان‌اش را می‌یابیم و تشویق به چه جنایات و پلیدی‌ها که نمی‌بینیم. اگر قرار است اینها برای ما راهکارِ اخلاقی در عصر امروزی محسوب شوند، گلاب به روی‌تان، مرا قضای حاجت لازم می‌آید. شما باید با خود بیاندیشید که چگونه میشود تفکری که در آن سنتِ بنیانگذارش، مهمترین مرجعِ اخلاقی ازلی(!) و ابدی است و از سویی در همین سنت بسا اعمالِ شنیع یافت میشود، برای امروز ادعای اخلاقی بودن داشته باشد؟

      وگرنه به قولِ راسلِ گرامی، چنگیز هم بالاخره اصلاحتی داشت و تمدنی برافراشت، اما امروز ما برای مثلا راست‌گویی آیا نیاز داریم که تمامِ دستگاهِ اخلاقیِ بی‌در و پیکرِ چنگیز را با آغوشی باز بپذیریم، چرا که او نیز راست‌گو بوده و راست‌گویی را دوست میداشته و بیچاره آنگاه که سرِ انسان‌ها را هزار هزار میبریده، نمیدانسته که روزی منشورِ حقوقِ بشر در فرانسه تدوین خواهد شد؟
      ویرایش از سوی Dariush : 07-10-2013 در ساعت 05:40 PM
      sonixax and Russell like this.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-10-2013),undead_knight (07-10-2013)

    3. #2
      نویسنده سوم
      Points: 2,943, Level: 33
      Level completed: 29%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 4.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mmns2001 آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      109
      جُستارها
      2
      امتیازها
      2,943
      رنک
      33
      Post Thanks / Like
      سپاس
      21
      از ایشان 78 بار در 46 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      ببینید گرامی، شما با تکرارِ یک چیز نمی‌توانید آنرا مقوَم بدانید. نسبیت کلیات و جزئیات ندارد، ربطی به جغرافیا و تاریخ هم ندارد، اگر باطل است، در همه‌ی شرایطِ جغرافیایی و تاریخی، چه در جزء و چه در کل، باطل است. بگذریم که اساسا در بحثِ اخلاقی، کلی یا جزئی دانستنِ کنش‌ها یا واکنش‌ها، موضوعیتی ندارد، چرا که همیشه و در همه حال در قضاوتِ آدمیانِ عصرِ خود و آیندگان قرار داریم و باید در برابرشان مسئول باشیم.

      شما موضوعات را با هم مخلوط میکنید و بعد از آن میان میخواهید یک چیزی بیرون بکشید. اگر میخواهید به ما ویو (View) بدهید، بله مشکلی ندارد که افراد و ماهیت کارهایشان را بر اساسِ شرایطی که در آن میزیسته‌اند بررسی کنید، اما هنگامی که می‌خواهید به ما راهکار و راهنمائی ارئه دهید دیگر شرمنده شما میشویم. اسلامِ عزیز و پیامبرِ اکرم‌اش، دستگاهی اخلاقی(!) را با سنت و کتابِ خود بنا نهاده‌اند که بر پایه ادعای خودشان شاید و پیروانش حتما، مشکل‌گشای تمام دشواری‌های انسان‌ها در همه‌ی اعصار است. خوب ما هم باید دست بیاندازیم در این صندوقچه ببینم درونش چیست و شوربختانه وقتی دست می‌اندازیم درونش، بسیار سرهای بریده و شکم‌های پاره‌ی یهودانِ بنی‌قریضه، کفار و مشرکین پیرامون پیامبرتان و شهر‌ها و آبادی‌های سوخته و ویران شده توسطِ پیروان‌اش را می‌یابیم و تشویق به چه جنایات و پلیدی‌ها که نمی‌بینیم. اگر قرار است اینها برای ما راهکارِ اخلاقی در عصر امروزی محسوب شوند، گلاب به روی‌تان، مرا قضای حاجت لازم می‌آید. شما باید با خود بیاندیشید که چگونه میشود تفکری که در آن سنتِ بنیانگذارش، مهمترین مرجعِ اخلاقی ازلی(!) و ابدی است و از سویی در همین سنت بسا اعمالِ شنیع یافت میشود، برای امروز ادعای اخلاقی بودن داشته باشد؟

      وگرنه به قولِ راسلِ گرامی، چنگیز هم بالاخره اصلاحتی داشت و تمدنی برافراشت، اما امروز ما برای مثلا راست‌گویی آیا نیاز داریم که تمامِ دستگاهِ اخلاقیِ بی‌در و پیکرِ چنگیز را با آغوشی باز بپذیریم، چرا که او نیز راست‌گو بوده و راست‌گویی را دوست میداشته و بیچاره آنگاه که سرِ انسان‌ها را هزار هزار میبریده، نمیدانسته که روزی منشورِ حقوقِ بشر در فرانسه تدوین خواهد شد؟
      با درود
      شما نیز با تکرار یک گفته نمی توانید انرا اثبات کنید
      تاریخ به ما میگوید عملی که امروز غیر اخلاقی است در زمانهایی غیر اخلاقی نبوده(اینها مصادیق دارد در تاریخ)
      راهکار هدف گفتمان است نه تنها تغییر نگرش که البته تغییر نگرش هم در جهت گرفتن راهکار موثر است
      ما با برسی سیر تحول فکری بشر راهکار میگیریم برای اینده
      یعنی در مجموع هدف این است که ما بدانیم که انسانهایی در این سیر تحول فکری بشر موثر بوده اند در جوامع مختلف و زمانهای مختلف
      که اینها(پیامبران و حکیمان و معلمان) تعالیمی ارزشمند برای جوامع خودشان بجا گذاشته اند و امروز ما می توانیم بفهمیم که روند تغییر اصلاح در تفکر و جامعه به چه شکل باید باشد تا در این سیر تحول فکر بشر بتوانیم کژ اندیشی را کنار بگذاریم
      در ضمن چنگیز هم انسان موثری بوده در اسیای مرکزی و کتابی دارد به نام یاسایی(من نخوانده ام ولی گویا تعالیمی ارزشمند نیز در ان نهفته است) و توانست این قوم وحشی که کارشان بالا رفتن از دیوار چین بود و اختلاف باهم را انسجام بخشد
      اینجا است که انسانی تنها میتواند دقیق برسی کند که هدف از زندگی بشر را درک کرده باشد یعنی هدف در خانواده و جامعه و در مقیاس وسیع جهان
      کسی که در این وادی سرگردان است و نمی داند باید به چه سمت برود مشخصا نمی تواند راهکار درست را اقتباس کند
      سپاسگذارم

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از mmns2001 گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Philo (07-14-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. تناقض در تعاریف موجود از خدا
      از سوی Theodor Herzl در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 23
      واپسین پیک: 01-16-2013, 07:05 AM
    2. رویای صادقه و تعبیر خواب
      از سوی Soheil در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 10
      واپسین پیک: 12-13-2012, 04:27 PM
    3. تعریف دوستی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 43
      واپسین پیک: 12-06-2012, 07:55 PM
    4. پاسخ: 43
      واپسین پیک: 09-10-2012, 10:38 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •