شما 8سال جنگ چند سال داشتید ؟ وقتی مرد یک خانواده به جبهه میرفت، یا بهتر بگم وقتی در زمان بمباران موشکی و هوایی و .. مردی در خانه نبود، چه کسی از مال و فرزندان اون مرد دفاع میکرد و حفاظت میکرد؟؟
خدا همه رو بیامرزه. بابام اون زمان حمله، مسافرت بود. ایران نبود. سر سفره نهار رادیو که همیشه روشن بود یهو آژیر قرمز زد. مامانم و خاله ام دست چندتا بچه قد و نیم قد گرفتند و سریع رفتند پناه گاهی که خودشون درست کرده بودند توی باغچه خونه!
من سن زیادی نداشتم اون موقع. ولی یادمه که چندروزی بود وضعیت سفید شده بود و ما هم توی کوچه بازی میکردیم. یه دفعه آژیر زدن و مامانم پرید وسط کوچه و ما رو جمع کرد و همه رو برد توی پناهگاه.. همون روز اون خیابون موشک خورد...
خیابان اصلاح نژاد شیراز..
پس زن ها هم جونشون رو وسط تیر و گلوله قرار دادند. زنهای مجاهد هم داشتیم. عشایر ایل خمسه ( عرب ) بیشترین شهید رو دادند. زنهاشون هم تفنگ به دست شونه به شونه جنگیدند! روستایی های مرزی ایران و عراق هم کلی شهید زن دادند. حالا میگی تعداشون کمه!
اصلا وظیفه مرد جنگیدنه. توی خون و ذاتش هست. حقوق بیشتر میگیره، آزادی بیشتری داره، درد کمتری تحمل میکنه، میخای نجنگه؟! بخوره و بخابه؟! بیخیال هانی :-)
زن اگه نفقه و مهریه و صدتا چیز دیگه میگیره، خب حقشه. توی خونه شوهرش حبس شده. نوکری شوهرشو میکنه. نق و نوق اونو تحمل میکنه. میخوای چیزی هم نگیره؟! هرچند همین حقش رو هم نمیتونه بگیره!