آغازگر جُستار
مهم نیست، مهم آن است که قادر گشته‌ام تصوری اگر چه مبهم و مه‌آلود از سیمایِ شما در ذهنم بسازم و اندکی ارتباطِ انسانی‌تر با کسی که آنسوی مانیتور نشسته و می‌تایپد برقرار کنم، تصوری که شاید بی‌وجه از نوعِ ساده‌انگاری‌ای که در ذات تصوری اسپینوزایی نهفته‌ست، چنانکه اگر تصوری در ذهن من هست و من آگاه میباشم به آن ، تصوری از تصوری‌ست و نمیتواند سراسر نادرست باشد بلکه درستی‌اش قابلِ اندازه‌گیری‌ست و شاید چیزهای دگر. امیر گرامی نیز پیش از این آواتاری داشت که در موردش گرفته بود قدری شبیه به خود است؛ بی‌شک اگر در این دوره آنرا نگه میداشتند، من به آن رای میدادم؛ چرا که علاوه بر آن شباهت، نمایارشان زیبایی‌هایی بیش از نمایارِ شما داشت. هرآینه من اگر میخواستم به سیاقِ امیرِ گرامی و شما ، آواتاری تا اندازه‌ای مشابه خودم قرار دهم، فرتورِ زیر را برمیگزیدم که در یک یا دو ویژگی از چهره‌اش( و نه بقیه) با من اشتراک دارد:نوشته اصلی از سوی Alice
من هم بدم میامد، ولی گمان کردم کاربران اینجا دوست داشته باشند گفتم کمی وعده‌ی کاذب بدهم!
دیگر اینکه داریوش‌جان من نگفتم به سیمای فرتور شبیه هستم، فقط گفتم مُدل چشمانم به نژاد ایرانی و
خاورمیانه‌‌ای می‌خورد، و چون دوستان از آن تعریف می‌کنند چشمان خودم را دوست دارم.
ولی شما چه کار دارید؟ رای بدهید؛ انشاءالله که شبیه هستیم! :)
پاسخ با گفت‌آورد