Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
زل زدن به ناموس!
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 71

    جُستار: زل زدن به ناموس!

    Threaded View

    1. #10
      سرنویسنده یکم
      Points: 27,797, Level: 98
      Level completed: 45%, Points required for next Level: 553
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سرگرم
       
      مشغول
       
      Reactor آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      نوشته ها
      1,377
      جُستارها
      9
      امتیازها
      27,797
      رنک
      98
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,641
      از ایشان 2,863 بار در 1,134 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      کمتر از یک هفته پیش یک جا تو بیابون های غرب تهران گیر کرده بودم و به هر دری که میزدم نمیدونستم کجاست! اکثر کوچه هاش بن بست بود یا یک طرفه یا میخورد تو بیابون یا دیوار اتوبان.
      طرف های عصر بود و هر چقدر تو مسیر نگاه میکردم مغازه ای یا کسی رو نمیدیدم که ازش آدرس بپرسم.
      از یک طرف بد مسیری هم بود و بلد نبودم یک دفعه دیدم یک دختری داره در پیاده رو به سمت پایین حرکت میکنه گفتم برم از این بپرسم. گازشو گرفتم رفتم جلوی پای دختره ترمز کردم شیشه رو دادم پایین گفتم خانوم ببخشید من از اینجا چجوری برم توی اتوبان؟ دختره هم با یک قیافه و لحن خسته که انگار من از صبح خروس خون اومدم تو خیابون دنبالش راه افتادم برگشت گفت : آقا بخدا اینجا در خونمونه توروخدا برو داداشم ببینه شر میشه توروخدا برو!!
      من هم گفتم خیلی هم دلت بخواد حالا گریه نکن دارم میرم .. این چه طرز جواب دادنه آدرس پرسیدم خواستگاری که نیومدم!

      تو دانشگاه بعضی دخترها وقتی میرفتی طرفشون ازشون جزوه بگیری با یک ناز و ادایی دست میکردن تو کیفشون جزوه رو در میاوردن که آدم دهنش باز میموند! عشوه هایی میومدن که با خودت میگفتی مگه من حرف خاصی زدم یا پیشنهادی دادم؟!
      تازه پیشنهاد نداده اینجورین دیگه پیشنهاد بدی ببین چکارت میکنن!!!

      البته اون موقع تو دانشگاه بعضی ها اینجوری بودن نه همه..
      ولی یک فرهنگ نابهنجاری شده که سال بسال داره بدتر میشه
      شاید یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج همین دیوونه بازی دخترها باشه.
      انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Reactor گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Nocturne (02-18-2011),sonixax (02-13-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. کابوس و چرایی آن
      از سوی Soheil در تالار پزشکی و بهداشت
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 08-16-2015, 05:25 PM
    2. پاسخ: 7
      واپسین پیک: 08-23-2013, 09:38 PM
    3. دعوای دو کمپانی اسپم هاوس و سایبر بونکر، اینترنت اروپا را فلج کرد
      از سوی W.Churchill در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 1
      واپسین پیک: 03-30-2013, 11:10 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •