Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
چرایی آغاز تالار داستان‌های ِ اروتیک
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 126

    جُستار: چرایی آغاز تالار داستان‌های ِ اروتیک

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      به جای دانشمند شدن میرفتی نویسنده یا روزنامه نگار میشدی قطعا شهرت بالایی پیدا میکردی;)این قسمت «اوشین درونتان» هم خدا بود:)))
      البته مثل بیشتر وقت ها من با تحلیل هات موافق نیستم ولی توصیفاتت من رو یاد یک مسئله جالب دیگه ای انداخت،من مواردی رو دیدم(اینکه شیرین جز این موارد هست یا نه رو نمیدونم) که با وجود داشتن افکار فمنیستی دوست پسر/شوهر مردسالار یا آنتی فمنیست داشتند ولی قسمت جالبش این هست که زن های نسبتا سنتی(و البته به نسبت کمتر دختر) رو هم دیدم که شوهراشون/دوست پسراشون فرمانبر و گوش به فرمانشونند.البته من مشاهدات شخصیم رو حتی یک اقلیت قابل توجه نمیدونم چه برسه به اینکه بگم همه(که البته چون مثال نقض زیاد دیدم و اکثریت رو جور دیگه ای فرض میکنم) ولی برای توجیه چنین چیزهایی حتی اگر استثنا باشند به هر حال نیاز به یک استدلال هست.
      حالا چیزی که جالبه اینه که اگر میلی برای کنترل شدن/کردن وجود داشته باشه،رفتار دوگانه از کجا میاد؟وجود همزمان این دو حتی اگر تفاوت رو به خاطر فشار احتماعی بدونیم به نظر من هضم شدنی نیست و در ضمن اگر میلی به این شدت همگانی باشه طبیعتا فرهنگ مخالفش هم نباید فرهنگ غالب باشه که تفاوت رفتار بوجود بیاد.
      نظری داری؟
      البته که دارم: فرافکنی. ۹۰٪ تزهای فمینیستی چیزی بجز فرافکنی آنچه زنان به راستی درباره‌ی مردان می‌اندیشند، و باژگونی جهان به نحو بسیار دقیقی نیست، «همه‌ی مردان متجاوز بالقوه هستند»، در حالی یک مطالعه نشان می‌دهند اکثریت(۷۰٪ بیشتر)مردان در سکس مایل به Submissive بودن هستند و دوست دارند توسط پارتنرشان کنترل بشوند، و یک مطالعه‌ی دیگر نشان می‌دهد ۶۰ تا ۸۰٪ زنان دست کم یک بار در زندگی خودشان تجربه‌ی تحریک جنسی شدن با فانتزی‌های تجاوز را داشته‌اند. «مردها از زنان بیزار هستند» در شرایطی که عده‌ی تمام مردانی که حقیقتا از زنان بیزار بوده‌اند در سرتاسر تاریخ شاید از تعداد انگشتان یک دست فراتر نرود، اما بعید است روزی را بگذرانید که و در آن زن حقیری را نبینید که با ابزار نظر سخیفی(مثل همانکه اینجا می‌گفت مردها کثیف هستند)قصد ارتقاء مقام واپسمانده‌ی خود را نداشته باشد. «مردان بخاطر مرد بودن دارای مزایا هستند» در شرایطی که، اصلا نیازی به گفتن هست؟ اینهم چیزی فراتر از آن نیست، عربده‌ی «من از کنترل شدن بیزار هستم» چیزی بجز دعوت به «بیایید مرا کنترل بکنید» نیست. مدبرترین و مستقل‌ترین و اختیاردارترین زنی که من در زندگی دیده‌ام و شناخته‌ام زنی بوده سنتی که هرگز نیاز نبوده با سمینار و بخشنامه و اعلامیه به شوهرش بگویید «من با تو برابرم»، چه حاجت به بیان است. من یک دوست‌دختری داشتم که با نگاه شما را خاکستر می‌کرد، کافی بود یک حرکت ناشایستی بکنید. همانطورکه همیشه گفته‌ایم زن است که همه چیز را بطور پیشقرض(تقریبا همه چیز را)کنترل می‌کند و اگر دوست‌پسرتان دارد برای وبگردی شما تعیین تکلیف می‌کند، خودتان تلوحیا به او این اجازه را داده‌اید.

      دو نوع کنترل وجود دارد: مستقیم و غیرمستقیم. کنترل مستقیم برای شخص دارای مزایای آشکار پرشماری‌ست، مثل تغذیه‌ی منیت فردی او از تحت کنترل داشتن یک انسان دیگر که بیانگر برتری نسبی یا قطعی ِ عینی یا ذهنی بر اوست، یا ارتقاء جایگاه اجتماعی به هنگام برخورد دیگران با این کنترل. کنترل غیرمستقیم اما مزایای آشکار و پنهان بسیار بیشتری دارد، شخص با آنکه همه چیز را تحت تاثیر قرار می‌دهد هرگز بابت آن مسئولیتی نمی‌پذیرد، جهت به سرانجام رسیدن آن کار چندانی نمی‌کند اما در ثمرات آن شریک است و در صورت شکست خوردن رابطه/عمل هرگز سرزنش نخواهید شد(و چه بسی حتی «قربانی» هم وانمود بشوید)، و این از همه مهمتر است چراکه «عواقب» شکست تا همین چند دهه پیش آخرالزمانی بودند. زنان بطور سنتی نوع دوم از کنترل را برگزیده‌اند، و به اعمال سلطه، خشونت و وحشی‌گری از طریق مردان پرداخته‌اند، روندی که هم‌اکنون نیز ادامه دارد.

      زنان در حال حاضر در این مورد خاص به دو گروه تقسیم می‌شوند، یکی آنها که ارزش مهبل خود و بهایی که مرد برای دسترسی به آن حاضر است تا بپردازد را شناخته‌اند(زیرا این مرد است که با نیروی تولید خود ارزش هر چیز را تعیین می‌کند، و هرچیز در این جهان همانقدر می‌ارزد که یک مرد حاضر است بابت آن بها بپردازد)و از آن در همه‌ی جوانب زندگی خود بهره می‌گیرند(«زن مستقل و مدرن و فمینیست و آزاد و ...»)، یکی زنان «سنتی» که به روش مشروط و غیرمستقیم کنترل قانع هستند زیرا آنقدر با مردها رابطه نداشته‌اند یا آنقدر باهوش نبوده اند که بدانند برای استخراج آنچه اکنون دریافت می‌کنند هیچ نیازی به پختن غذای خوشمزه، تمیز کردن خانه، گوش دادن حرف شوهر و چایی ریختن برای او نیست، حتی احتیاجی به کُس دادن هم نیست، کافی‌ست چشم‌انداز کُس‌کردن را به او نشان بدهید، اینجا اکثریت مردان با زنان «فقط دوست» هستند و بدون هیچ سرویس متقابلی به او خدماتی را می‌رسانند که «دوستان» ۲۰ ساله‌ی ما برایمان نمی‌کنند، یا اینکه می‌بینیم مرد توسط قانون مجاب می‌شود که سالها پس از طاق (گاهی تا آخر عمر) خرج «زن مستقل» و «برابر» را بدهد.

      ما وقتی می‌گوییم انتخاب جنسی در اختیار زنان است، برخی دوستان فمینیست در اینباره تجاهل می‌کنند(یا براستی جاهل هستند)و وانمود می‌کنند قدرتی که این «انتخاب» در اختیار زن می‌گذارد وزنه‌ای به سنگینی تمام آنچه مرد هرگز می‌توانسته داشته باشد نیست، و چه مایه برابری با وجود آن ناممکن است. به قول «هری عصبانی» اگر از فردا زنان اراده بکنند که مردان باید روی دستهایشان راه بروند، اکثریت مطلق مردان چنان خواهند کرد، و اگر مهریه برای مرد قطع یک پا از راست و یک دست از چپ بشود، باز هم اکثریت آنها ازدواج می‌کنند. زنان اندک‌اندک اینرا دریافته‌اند و از آن به نحوی شایسته برای به بردگی کشیدن جنسی، عاطفی، اقتصادی و قانونی مردان بهره برده‌اند. مردان بتایی که برای رسیدن به زن و رقابت با آلفاها حاضرند خودشان را از بلندا به پائین بیافکنند، بی‌اطلاع از آنکه هرگز چیزی فراتر از یک ابزار دم دستی و مفید برای آنها نخواهند شد.

      حالا کمی بترولید ببینیم چه می‌گویید.
      Russell and Nevermore like this.
      زنده باد زندگی!

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (06-21-2013),Nevermore (06-21-2013),Russell (06-21-2013),sonixax (06-21-2013),undead_knight (06-21-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •