• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 126

    جُستار: چرایی آغاز تالار داستان‌های ِ اروتیک

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      دوست بزرگوار وقتی اظهار نظر شما آنست که «اینجا در شان انجمن نیست» عملا قصد محدودسازی کسانی را دارید که خلاف اینرا باور دارند، این برای مسئله‌ی محدودسازی.
      خب قرار بود در این جستار، همانطور که از عنوان و پست نخستش پیداست، درباره توجیحِ وجودِ این تالار گفتگو شود و ما هم تنها نظرمان را گفتیم که آنهم نه به دلیلِ وجودِ خودِ آن تالار، بلکه در ارتباط با پیوستگیِ آن با کلیت انجمن بود. اینکه کاربرانی اینجا هستند که خواهانِ حضورِ این تالار هستند، به خودی خود کافی‌ست که باشد، اما من تنها نظرم را گفتم و دلیلی برای آن ارائه کردم چرا که با خود اندیشیدم شاید این دلیل برای این کاربران هم موجه باشد و با توجه به اینکه به زعم خودم، این تالار برای این انجمن نامفید است، شاید آنها نیز رونقِ سایت را مهمتر بشمارند و از خیرِ این تالار بگذرند و با من هم‌نظر با من شوند. حال که حداقل همان پیش‌فرضِ نخستِ من نادرست است، پس دیگر هیچ!
      ویرایش از سوی Dariush : 06-20-2013 در ساعت 06:17 AM
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (06-19-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •