من نمیدانم مشاهدات شما چقدر و چگونه بوده، اما مشاهداتِ من کاملا برعکسِ مشاهداتِ شماست. من هم همچون شما در آن زمان به چند شهرِ مختلف سفر داشتم (کردستان، کرمان، یزد و البته زادگاهِ خودم هم مسلما در این مشاهده هستند) و دیدم که چگونه احمدینژاد توانسته است با استفاده از نفرتِ مردم از هاشمی و گفتمانِ پوپولیستیای که براه انداخته بود، در دلِ مردمِ شهرستانی و روستایی راه پیدا کنند. بسیاری از مردم ، هاشمی را چون نظام میدیدند و حمله به او را مستلزمِ داشتنِ شهامت و صداقتی افسانهای برای ایستادن در برابرِ مخوفترین باندِ مافیایی اقتصادی-سیاسی میدیدند که حتما آنکس که میخواهد به پایههای چنین باندی حمله کند، حامی ملتِ مظلوم و ستمدیده و فقیر است.
خواهش میکنم آنارشیجان، تصور نمیکردم اینجا قرار باشد مغلطهها را بشماریم وگرنه در کمپِ شما نیز مغلطه کم پیدا نمیشود، یک نمونهاش: zig-zagging .ما قرار بود که نشان دهیم که چرا شرکت در انتخابات ممکن است مفید باشد، اما هربار با سوالی جدید از سوی دوستان مواجه میشویم .با اینحال، من آن سخن را برای رد استدلالتان نگفتم وگرنه به گفتنِ همان بسنده میکردم.
پس تحریم + چه؟ ایران تا برپایی یک اعتراضِ منسجمِ سیاسی همچون 88، راه درازی در پیش دارد. آنکه بر شرایطِ ایران نظر دارد، به خوبی میداند که هماکنون فضای سیاسیِ ایران بسیار رادیکال است و علاوه برآن مردم در مضایق اقتصادی شدید هستند. آدمِ گرسنه که سکولار دموکراسی سرش نمیشود. بنابراین تحریم هم که بکنیم، بعدش هیچ اتفاقی رخ نمیدهد، جز اینکه کسی همچون سعید جلیلی میآید سرِ کار و اوضاعِ امروزِ مردم هم بس بدتر میشود.در پاسخ به شهریار گرامی هم گفتم ، اصولا تحریم به تنهایی قطعا مفید نیست و نمیدونم چه کسی چنین چیزی رو در ذهن بقیه جا انداخته... تحریم برای من شخصا یک تمرین ذهنیست !! شما وقتی از یک راه خسته شدی به دنبال راه دیگه قطعا خواهی گشت... حالا اینکه در ادامه چه چیزی پیش میاد مساله دیگه ای هست...
حال من یک پرسش دارم. شما که میگویید خشم یا نفرت و بیزاری مردم که از سالِ 88 در دلشان برجا مانده بود، از این طریق برطرف شد و حکومت برد. خب چرا تحریم را تجویز میکردید؟ بهتر نبود شرکت میکردید و به جلیلی رای بدهید تا قدری کشور بیشتر ویران شود و مردم بیشتر گرسنه شوند تا خشم و نفرتشان بیشتر شود؟
از نظرِ من که هیچ مثالِ به جایی نیست. این یک میلیون دلاری که شما میگویید، چیست؟ نکند تصور میکنید که اکنون دیگر مردم حقیقتا به این نظام دل بستهاند و آنرا کاملا مشروع میدانند؟ دلیلِ شما چیست؟ جشنی که در خوشبیانهترین حالت، دویستهزار نفر برپا کردند(که آنهم مسلما هرکس اگر برنده میشد، 2 درصد از طرفدارانش هم میآمدند برای شادی، همین اتفاق رخ میداد) یا اینکه این 64 درصدی که شرکت کردند به عشقِ نظام و باور به دموکراسی او بوده؟ اصلا از کجا میدانید همین 64 درصد هم واقعی باشد؟ من که تصور میکنم که مشارکت در بالاترین حدش، 50 درصد بوده. شما میتوانید این ادعای مرا نقص کنید؟متوجه پیچیدگی بازی و نفع بردن احتمالی مردم از رای دادن هستم...اما مثال آب نبات در برابر یک میلیون دلار واقعا مثال به جایی هست !!
خطایی که کرد، تنها تقلب در انتخابات نبود، یکی از آنها فضای بسیار بازی بود که پیش از انتخابات برقرار کرده بود و همچنین اشتباهاتِ محاسباتیای که کرده بود.درست که گاهی رژیم مثل 88 خطایی هم مرتکب میشه ( البته باز به هم به دلیل عدم دسترسی به جزییات هیچ کس مطمئن نیست که تقلب در چه ابعادی بوده چون خود موسوی هم نیمه شب و با عجله در مصاحبه با رسانه ها گفت من برنده قطعی انتخابات هستم که دلیل کارش رو من نمیدونم هنوز ) ،
من هم معتقد هستم که بازی خواهناخواه در زمینِ نظام است و اکثریتِ مردم هم ناچارند فعلا در همان زمین بازی کنند. حال مشکل چیست اگر بخواهند در این بازی به دنبالِ کسبِ سودی هم باشند؟اما در هر حال با توجه به بافت جامعه ایران ، دست بالا رو داره و همواره خودش زمین بازی رو تدارک دیده پس منطقا سود بیشتری هم خواهد بود مگر اینکه فاکتور ناشناخته و غیر منتظره ای وارد بشه...
والا حداقل شرکت در انتخابات یکبار سودمندیِ خود را در سالِ 88 نشان داد. از آنسو نتایجِ تحریم را هم یکبار دیدیم که چه افتضاحی ببار آورد.پس بدون توجه به میزان اثر رای ندادن ، ابتدا مدعیان موثر بودن رای دادن باید مدعای خودشون رو ثابت کنن که چطور با بازی در زمین حریف میتونن قاعده بازی رو به هم بزنن ؟ باور کنید به این سوال اگر جواب منطقی داده بشه من میپذیرم...
با اینحال، تحلیلِ من این است که شرکت در انتخابات، احتمالِ (هرچند) کمی برای بهتر شدن در خود دارد، اما تحریم، هیچ چیزی در خود ندارد.