پیشرفت اقتصادی یعنی ۴۹٪ کردن تورم ۵۰٪. موضعی که در آن برداشتن سوبسیدها توسط دولت احمدینژاد مورد دفاع قرار میگیرد موضع چندان قدرتمندی نمیتواند باشد. اصلاح طلبها در آن مانده بودند چون اجرای آن بدون وارد کردن فشاری همه جانبه بر پیکر ناتوان اقتصاد ایران ممکن نبود، اگرنه بخشنامه صادر کردن و پول را واریز نکردن که کاری ندارد.
بهبود روابط با جهان یعنی هالوکاست را انکار نکردن و مثل گاو در چینی فروشی به در دیوار نکوبیدن و بهانه دست جنگطلبان غربی/اسرائیلی ندادن. جنبش ۸۸ هم برای دوستان بسنده نیست و همانطورکه همه دیدهاند از هیچ فرصتی برای تحقیر آن فروگذار نیستند، اصولا وقتی کمترین حد از خواستهها را سقوط جمهوری اسلامی بگذارید هرچیز کمتری مایهی نا-امیدی و دلسردی و ننگ و لیاقت پائین ملت نفهم ایران و ... خواهد بود. البته منظورم شما نیستید، منظورم میلاد است، که سه سال پیش هم ملت را بخاطر طرفداری از «نخست وزیر امام» و «تلاش برای بازگشت دوران طلایی آقا» در شرایطی که ما داشتیم در خیابان کتک میخوردیم تحقیر میکرد. او به هیچ چیز کمتر از یک انقلاب تمام عیار به سبک فیلمهای شوروی در زمان استالین که ناگهان دهقانان و کارگران و معلمان همه با هم متحد میشوند برای براندازی نظام سلطه رضایت نمیدهد، و شما و آنارشی هم در این پافشاری برای انکار احتمال هرگونه پیشرفت از شرکت در انتخابات و چسباندن آن به فریب در آخرین دقایق و از همه مهمتر طرفداری از تحریم فقط به این خاطر که به «سقط اعتبار از نظام میانجامد» فارغ از بهای احتمالی آن، پیرو راهی شدهاید که میلاد در آن قدم برمیدارد. و طبیعتا انتقاداتی که به او وارد است، شامل شما هم خواهد شد، که یکی از آنها طلبکاری از عموم مردم به جای به رسمیت شناختن حق انتخاب آنهاست. و دیگری چسبیدن به این تصویر بعید ذهنی از واقعیت که هرچه کمتر از آن، فاقد رسمیت و اعتبار است.