قیاسی که میکنید نه فقط مع الفارق است، بلکه عجیب هم هست. خندیدن به چیزی که شخص در آن نقشی نداشته(مثل ِ معلولیتها و نقصهای ِ جسمی یا روانی)از جمله بالاترین نشانههای ِ بیفرهنگی و کمشعوری و خریت ِ محض ِ یک نفر است، درحالی که خندیدن به باورهای ِ خندهداری که شخصی آنها را مقدس میداند و به عنوان ِ کلام ازلی و ابدی ِ از آسمان نازل شده پذیرفته واکنشی طبیعی به چنان وضعیتیست.
شکی نیست که نوع ِ ارتباط ِ من و آنارکوسندیکالیسم با جنس ِ ارتباط ِ یک مسلمان و دینش تفاوت دارد، چه در مقدمات و نحوهی ِ رسیدن به باورها و چه در شکل ِ ظهور و کارکردشان. وانگهی اینها هیچکدام دلیل نمیشوند که ما خودسانسوری بکنیم تا مبادا عواطف ِ یک مسلمان پیرامون ِ مقدسات ِ به زعم ِ من موهومش نرنجد. مقدس بودن ِ گاو نزد یک هندو و ساختن بُت از آلت مردانه و زنجیر زدن برای حسین برای ِ من بیخردی ِ خندهآوریست و ابایی هم از خندیدن به آن ندارم!
من از این جهت یکسره با مهربد همنظرم، به باور من نه فقط مقدسات ِ مذهبی را باید از هر جهت مورد ِ تهاجم قرار داد، بلکه باید اشخاص ِ مذهبی را هم لحظهای راحت نگذاشت. جای ِ دیگری «محترم بودن» عقاید را نفی کردم و گفتم که از جمله مخربترین و مهملترین دستاوردهای ِ بشر ِ غربی یکی همینست، من به کتک زدن ِ زنان و قطع ِ اعضای ِ بدن و چندهمسری و غیره احترام نخواهم گذاشت و «سکوت» دربرابر ِ آن را غیراخلاقی میشمارم.
یک چیز ِ دیگر را هم اضافه بکنم، و آن اینست که موضع ِ ما(حداقل خود ِ من)یک موضع ِ سادیستی ِ انتقامجویانه نیست. هرچند سه دهه در این کشور مذهبیون ما را سرکوب کردهاند و به حریم خصوصی ِ ما دست انداختهاند، با این وجود به قصد ِ «رنجش» و «آزار» آنها چیز نمینویسیم، خود ِ من اگر جایی مذهبی را ریشخند کردهام، قصدم بیش از هرچیز استفاده از کارکرد ِ «روان ضربهای»ِ طنز برای انتقال حداکثری ِ منظور(که نشان دادن ِ ذات ِ تهی و یکسر یاوهی ِ مذهب است)بوده، نه عذاب دادن ِ کسی. حالا اگر در این جریان به کسی برخورده، تصور میکنم مشکل از خود ِ او و نحوهی ِ درکش از جهان ِ خارج از باورهایش باشد، نه روشمندی ِ من. عنایت بفرمایید که من لذت ِ ذاتی ِ نهفته در «توهین به مقدسات» و «هنجارشکنی» که از جمله خصایل ِ آنارشیستی و دلچسب ِ نوع بشر است را انکار نمیکنم، بلکه متوجه بودن ِ نوک ِ پیکان ِ این توهینها به شخص ِ باورمند به جای ِ باورهای ِ او را مردود میدانم.