ببینید اصولن فایده گرایی نقشی در زندگی واقعی انسان نداره. انسان بر اساس فایده گرایی رفتار اخلاقیش رو گزینش نمیکنه. اشکالاتی که گفتم به تنهایی میتونند این چارچوب رو نفی کنند. ولی خب وقتی شما اصرار دارید که با حفظ شرایط به نتیجه برسید بله ما باید همین کار رو که گفتم بکنیم. چرا که مردن یک نفر بهتر از مردن چند نفره ظاهرن!
ولی در دنیای واقعی چه توجیهی هست که این کار رو بکنیم؟ چه بسا فردی که زندگیش رو نجات میدیم یک جانی و آدمکش باشه و فردی که فدا میکنیم یک پزشک! یا شاید بچه ای رو فدا کنیم که در آینده رهبر آزادسازی ایران باشه! بنابر این زیاد وقتتون رو سر این مساله فایده گرایی هدر ندید.
در ضمن اینکه مرتب میپرسید آیا فلان کار «اخلاقیه» به این معنی نیست که مطلقن اخلاقیه. ما داریم در چارچوب فکری فایده گرایی حرف میزنیم (حالا یا با شرایط آزمایشگاهی و فکری یا با شرایط واقعی). بر این اساس باید گفت از نگرش فایده گرایی اخلاقیه. در اینجا اخلاق یعنی فایده گرایی.
منظورتون اینه که اگر مسیر رو تغییر بدیم به مناطق کم جمعیت تر میخوره؟ بنابر این دو گزینه هست:
1- انفعال: کاری نکنیم و مشاهده کننده برخورد باشیم - نتیجه: خودمون و عده ای میمیریم
2- دخالت: کاری کنیم و مسیر برخورد رو عوض کنیم - نتیجه: خودمون و عده کمتری میمیریم
فایده کدام حالت بیشتره؟ معلومه که حالت دوم.
فکر میکنم مبحث اینجا اخلاق هست دیگه درسته؟ بنابر این دخالت انسان مطرح میشه. اخلاق در جایی موضوعیت پیدا میکنه و که توان و ابزار دخالت در امور فراهم باشه. بنابر این انسان باید در شرایطی که مثال زدید، بر یک «اساسی» تصمیم بگیره. اگر تصمیم نگیره باید در دادگاه فرضی بین دو گزینه دخالت و انفعالش پاسخگو باشه. آیا قبول دارید که کسی که مستقیمن در قتلی شرکت نمیکنه ولی شرایط ارتکاب قتل رو مهیا میکنه قاتله؟ آیا قبول دارید کسی که توانایی جلوگیری از قتلی رو داره ولی کاری نمیکنه قاتله (یا دست کم گناهکاره)؟ پس در اون دادگاه فرضی اگر ثابت بشه که انفعال شما باعث کشته شدن عده بیشتری بوده شما گناهکار هستید درست مثل کسی که توانایی جلوگیری از قتل رو داشته ولی کاری نکرده.